< کتاب آزادی معنوی :: (معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

(معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

محور فراخوان مقالات ومسابقه انشاء نویسی اعلام شد-برای پوستر طرح بدهید- فامه ام ابیها

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

کتاب آزادی معنوی :: (معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری .......................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

دبیر خانه جدید همایش معلم جاوید- اصفهان - میدان قدس - خیابان ابن سینا- پشت بیمارستان امین - آستان درب امام

(معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

محور فراخوان مقالات ومسابقه انشاء نویسی اعلام شد-برای پوستر طرح بدهید- فامه ام ابیها

(معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

محور فراخوان مقالات ومسابقه انشاء نویسی اعلام شد-برای پوستر طرح بدهید- فامه ام ابیها

آدرس :www.moalemejavid1@chmai.ir/ کانال تلگرام: @moalemejavid/ کانال سروش: معلم جاوید

(معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

پوستر فراخوان همایش معلم جاوید -
با 09138109484 از ساعت 19 الی 22 تماس بگیرید.

نماهنگ تصویری/ فرم /پوستر همایش هم روی از روی محل منو دانلود کنید
آدرس :www.moalemejavid1@chmai.ir
کانال تلگرام: @moalemejavid
کانل سروش: معلم جاوید



آهنگ
آهنگ اول:
..ی...
آهنگ دوم:
ی...
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
ملازمان حرم 313

حرف دل

سایت جامع فرهنگی
مذهبی شهید آوینی Aviny.com عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما AmmarName.ir
معبر سایبری فندرسک


استخاره آنلاین با قرآن کریم

['entezarezohoor d8'-'entezarezohoorb3'-'nabi'-'bnazanin'-'broya'-'byekan'-'btraffic'-'bbcnassim']

سوپر کد مرجع کد و قالب های زیبا

گردا سایبری خیبر

Google Pagerank, SEO tools images/bjrzvdqp1

مرجع معرفی و نقد معارف آیین یهود، مبانی صهیونیسم و سیاست های ضداسلامی فرق و جریان های معاند

پیوندها
همایش
:
:

۱۱۰ مطلب با موضوع «کتاب آزادی معنوی» ثبت شده است

روی خط کتاب آزادی معنوی-47

گروه فرهنگی صبح امید | شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ق.ظ
که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند " . می‏گویند بعدها استغفار می‏کرد که‏
چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به بان آوردم .
همین آدم در دوران امیرالمؤمنین علی ( ع ) جزو سپاهیان ایشان بوده است‏
، یکروز آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض کرد : یا امیرالمؤمنین انا شککنا فی‏
هذاالقتال . " انا " را هم که می‏گوید معلوم می‏شود که او نماینده عده‏ای‏
بوده است . یا امیرالمؤمنین ! ما درباره این جنگ شک و تردید داریم ،
می‏ترسیم این جنگ ، جنگ شرعی نباشد . چرا ؟ چون ما داریم با اهل قبله‏
می‏جنگیم ، ما داریم با مردمی می‏جنگیم که آنها مثل ما شهادتین می‏گویند ،
مثل ما نماز می‏خوانند ، مثل ما رو به قبل می‏ایستند . و از طرفی شیعه‏
امیرالمؤمنین بود نمی‏خواست کناره گیری کند گفت یا امیرالمؤمنین !
خواهش می‏کنم به من کاری را واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد ،
من را به جائی و دنبال مأموریتی بفرست که در آن شک نباشد ( 1 ) .
امیرالمؤمنین هم فرمود بسیار خوب اگر تو شک می‏کنی پس من تو را به جای‏
دیگری می‏فرستم . نمی‏دانم خودش تقاضا کرد یا ابتداء حضرت او را به یکی‏
از سر حدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود . کار سربازی می‏خواست‏
انجام بدهد اما در سر حد کشور اسلامی که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی‏
بمیان آمد طرفش کفار یا بت پرستان باشند ، غیر مسلمانها باشند . خوب‏

پاورقی :
1 - در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان که در این جلسه محترم درباره‏
خوارج صحبت می‏کردم ، جریان و علل و عواملی را که سبب شد یک طبقه مقدس‏
مابخشکی که با فرهنگ و ثقافت اسلامی آشنائی کامل نداشتند به وجود آیند ،
توضیح دادم .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۴۷
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی-46

گروه فرهنگی صبح امید | جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ب.ظ

اینها را در دوره‏هائی که زهاد و عباد زیاد شدند یعنی بازار زهد وعبادت‏
داغ شد ، ساخته‏اند و مخصوصا در قرنهای دوم و سوم هجری که افرادی پیدا
شدند زهرا مسلک و خیلی افراطی در عبادت که کارشان کم و بیش به‏
رهبانیت کشیده شده بود . از همان وقتهائی که تصوف هم در دنیای اسلام‏
پیدا شد ، ما می‏بینیم افرادی پیدا شدند که تمام نیروی خودشان را صرف‏
عبادت و نماز کردند و سایر وظائف اسلامی را فراموش نمودند مثلا در میان‏
اصحاب امیرالمؤمنین مردی را داریم بنام ربیع بن خثیم همین خواجه ربیع‏
معروف که قبری منسوب به او در مشهد است . حالا این ، قبر او هست یا نه‏
من یقین ندارم و اطلاعم در این زمینه کافی نیست ولی در اینکه او را یکی‏
از زهاد ثمانیه یعنی یکی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام می‏شمارند ، شکی‏
نیست . ربیع بن خثیم اینقدر کارش به زهد و عبادت کشیده بود که در
دوران آخر عمرش ( 1 ) قبر خودش راکنده بود و گاهی می‏رفت در قبر ولحدی‏
که خودش برای خودش کنده بود می‏خوابید ، و خود را نصیحت و موعظه می‏کرد
، می‏گفت " یادت نرود عاقبت باید بیائی اینجا . تنها جمله‏ای که غیر از
ذکر و دعا از او شنیدند آنوقتی بود که اطلاع پیدا کرد که مردم حسین بن علی‏
فرزند عزیز پیغمبر را شهید کرده‏اند ، چند کلمه گفت در اظهار تأثر و
تأسف از چنین حادثه‏ای : " وای بر این امت

پاورقی :
1 - این مرد بعد از شهادت امیرالمؤمنین تا دوران شهادت ابا عبدالله‏
که بیست سال فاصله شد ، زنده بود یعنی ایامی که امام حسین را شهید کردند
او زنده بود . نوشته‏اند بیست سال تمام این مرد کارش عبادت بود و یک‏
کلمه هم به اصطلاح حرف دنیا نزد .

1152

h-8 (2).jpg


5

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۰۶
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی؟45

گروه فرهنگی صبح امید | پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۵ ق.ظ
خیمه بر پا شده‏ای بدانیم که هم چادر دارد و هم طناب و هم حلقه و هم میخی‏
که بزمین کوبیده‏اند و هم عمودی که آن خیمه را بر پانگاه داشته است ،
نماز بمنزله عمود این خیمه بر پا شده است . و مخصوصا در حدیث نبوی که‏
رسول اکرم بیان فرموده است ، همین مطلب به همین شکل که برای شما عرض‏
کردم توضیح داده شده است . درباره نماز وارد شده است : « ان قبلت قبل‏
ما سواها و ان ردت رد ما سواها » یعنی شرط قبولی و پذیرش سایر اعمال‏
انسان قبولی نماز است . به این معنی که اگر انسان کارهای خیری انجام‏
بدهد و نماز نخواند و یا نماز بخواند اما نماز نادرست و غیر مقبولی که‏
رد بشود ، سایر کارهای خیر اوهم رد می‏شود . شرط قبولی سایرکارهای خیر
انسان قبول شدن نماز اوست .
در حدیث دیگر است که : « الصلوش قربان کل تقی » ( 2 ) ، نمازمایه‏
تقرب هر انسان پرهیز کار است . باز در حدیث دیگر است که شیطان همیشه‏
از مؤمن ناراحت و گریزان است ، مادامی که مراقب و محافظ نمازش هست و
امثال اینها که ما در اخبار و احادیث زیاد داریم و حتی از خود قرآن مجید
می‏توان این مطلب را یعنی اهمیت فوق العاده نماز را استنباط کرد . سؤالی‏
که در این زمینه به وجود می‏آید اینست که گاهی از بعضی افراد شنیده می‏شود
که این همه احادیثی که درباره اهمیت نماز هست لااقل باید برخی ازاینها
ساختگی باشد ، درست نباشد ، احادیث صحیح و معتبر نباشد ، کلام پیغمبر و
ائمه نباشد . شاید

پاورقی :
1 - وسائل ، ج‏3 ، ص 22 ، ح . . 1
2 - نهج البلاغه ، حکمت 131 ، ص . 1152

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۱۵
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی-44

گروه فرهنگی صبح امید | چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۳۷ ب.ظ

گفتار سوم عبادت و دعا

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین باری الخلائق اجمعین والصلوش والسلام علی عبدالله‏
و رسوله و حبیبه و صفیه ، سیدنا و نبینا و مولانا ابی القاس محمد ( ص )
و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم :
« یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرش و اصیلا
( 1 ) .
ما در تعبیرات اسلامی خودمان گاهی چیزهائی می‏بینیم که برای بعضی از
افراد در موضوع عبادت سؤالاتی به وجود می‏آورد . مثلا در مورد نماز بما
می‏گویند که پیغمبر اکرم فرمود و یا ائمه اطهار فرمودند ( چون هم در
کلمات رسول اکرم هست و هم در کلمات ائمه ) « الصلوش عمود الدین » (2)
نماز عمود خیمه دین است یعنی اگر دین را به منزله یک

پاورقی :
1 - سوره احزاب ، آیات 41 و . 42
2 - وسائل ، ج‏3 ، ص 23 ، ح . 13

1

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۳۷
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی-41

گروه فرهنگی صبح امید | دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۴ ب.ظ
زنده کرد و آنچنان علیه خودش و علیه شهوات بدنیش و علیه این گوشتهایی‏
که از معصیت روئیده است ، بر انگیخت که بعد از چند روز که او را دیدند
گفتند ما او را نمی‏شناختیم ، اینچنین لاغر شده بود .
بزرگترین برنامه انیا آزادی معنوی است . اصلا تزکیه نفس یعنی آزادی‏
معنوی : « قد افلح من زکیها 0 و قد خاب من دسیها »( 1 ) ، و بزرگترین‏
خسران عصر ما اینست که همه‏اش می‏گویند آزادی ، اما جز از آزادی اجتماعی‏
سخن نمی‏گویند . از آزادی معنوی دیگر حرفی نمی‏زنند و به همین دلیل به‏
آزادی اجتماعی هم نمی‏رسند . در عصر ما یک جنایت بزرگ که به صورت‏
فلسفه و سیستمهای فلسفی مطرح شده است ، اینست که اساسا درباره انسان ،
شخصیت انسانی و شرافت معنوی انسان هیچ بحث نمی‏کنند " نفخت فیه من‏
روحی " فراموش شده است . می‏گویند اصلا چنین چیزی وجود ندارد . انسان‏
یک موجود دو طبقه‏ای نیست که طبقه عالی و طبقه دانی داشته باشد . اصلا
انسان با یک حیوان هیچ فرق نمی‏کند ، یک حیوان است . زندگی ، جز تلاش‏
کردن هر فردبرای خود و جنگیدن برای منافع خود چیز دیگری نیست ! می‏دانید
این جمله چقدر به بشریت ضربه وارد کرده است ؟ می‏گویند زندگی جز جنگ و
میدان جنگ چیز دیگری نیست . بلکه جمله‏ای می‏گویند که بعضی هم خیال‏
می‏کنند که خیلی حرف درستی است . می‏گویند که بعضی هم خیال می‏کنند که‏
خیلی حرف درستی است . می‏گویند : حق گرفتنی است نه دادنی . حق ، هم‏
گرفتنی است و هم دادنی ، اصلا این جمله که حق را فقط باید گرفت و

پاورقی :
1 - سوره شمس ، آیات 9 و . 10

  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی - 40

گروه فرهنگی صبح امید | يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۲۴ ب.ظ
جبران کند ، قضا کند . تا اینجا محل شاهد من نیست . محل شاهد من در آن‏
دو تای آخر است . فرمود پنجم اینکه اگر می‏خواهی توبه تو ، توبه اصیلی‏
باشد ، توبه اساسی و واقعی باشد ، باید به سراغ این گوشتهایی که از
معصیت و در معصیت روئیده است بروی ، آنچنان با غصه‏ها و اندوهها و
توبه‏ها آنها را آب بکنی که پوست بدنت به استخوان بدنت بچسبد . ششم :
این تنی که عادت کرده است معصیت بکند و لذتی جز لذت معصیت نچشیده‏
است ، مدتی باید رنج طاعت را به آن بچشانی . خوب ، آیابشرهایی هم‏
بوده‏اند که اینجور توبه بکنند ، بله . امروز است که دیگر توبه کردن‏
منسوخ شده و ما یادمان رفته که توبه‏ای هم باید بکنیم !
مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی از علمای بزرگ اخلاق و سیر و سلوک در
اعصار اخیر بوده است ، شاگرد مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه و شیخ‏
انصاری بوده و خود میرزای بزرگ برای ایشان احترام زیادی قائل بوده است‏
. یکی از اکابر علما وبزرگان شاگردان ایشان نوشته است مردی آمد خدمت‏
مرحوم آخوند و ایشان او را توبه داد . بعد از چند روز که این آدم توبه‏
کرده آمد ، اصلا نمی‏توانستیم او را بشناسیم . به این سرعت ، این آدم تمام‏
گوشتهای بدنش آب شده بود . من این را از جنبه روانشناسی دارم عرض‏
می‏کنم ، من می‏گویم این چیست در بشر ؟ آخوند ملا حسنقلی همدانی ، نه شلاق‏
داشت ، نه سر نیزه ، نه توپی نه تشری ، فقط یک نیروی ارشاد داشت ، یک‏
نیروی معنویت داشت ، با وجدان و دل این آدم سر و کار داشت . این چه‏
وجدان نهفته‏ای در آن آدم بود که او را
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۲۴
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی؟39

گروه فرهنگی صبح امید | شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۲۰ ق.ظ
خودش از خودش حساب می‏کشد . انسان خودش را مجازات می‏کند .
همه اینها دلیل بر اینست که انسان شخصیت مرکبی دارد . این شخصیت‏
مرکب ، قسمت عالی دارد که قسمت انسانی اوست و قسمت دانی دارد که‏
قسمت حیوانی اوست . آزادی معنوی یعنی قسمت عالی و انسانی انسان از
قسمت حیوانی و شهوانی او آزاد باشد . گفتیم انسان خودش را مجازات‏
می‏کند . یادم افتاد از تعبیری از امیرالمؤمنین علی ( ع ) : مردی می‏آید
خدمت امیرالمؤمنین ، استغفار می‏کند ، توبه می‏کند ، یعنی صیغه استغفار را
جاری می‏کند . او مثل بسیاری از ما خیال می‏کرد که توبه کردن یعنی گفتن :
استغفر الله ربی و اتوب الیه . امیرالمؤمنین با یک شدتی به او فرمود :
« ثکلتک امک ، ا تدری ما الاستغفار ؟ الاستغفار درجة العلیین » ( 1 ) ،
یعنی خدا مرگت بدهد ، مادرت به عزایت بنشیند ، اصلا تومی‏دانی استغفار
یعنی چه که می‏گویی « استغفرالله ربی و اتوب الیه ؟ » حقیقت استغفار را
می‏دانی چیست ؟ استغفار ، درجه مردمان بلند مرتبه است . اصلا خود توبه ،
محکوم کردن خود است . بعد حضرت فرمود استغفار چند اصل دارد ، دو تا رکن‏
دارد ، دو تا شرط قبول و دو تا شرط کمال و مجموعا شش تا که حالا من‏
برایتان عرض می‏کنم :
فرمود اولین رکن استغفار اینست که انسان واقعا ازگذشته تیره و سیاه‏
خودش پشیمان باشد . دوم : تصمیم بگیرد که در آینده آن گناه گذشته‏
رامرتکب نشود . سوم اینکه اگر حقوق مردم را بر عهده و ذمه دارد ادا بکند
. چهارم اینکه اگر فرائض الهی راترک کرده است ،

پاورقی :
1 - نهج البلاغه فیض الاسلام ، حکمت 409 ص . 1281

  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی-40

گروه فرهنگی صبح امید | جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۵ ق.ظ






خودش را محاسبه می‏کند . جزء دستورهای عجیب مسلم دینی ما محاسبة النفس‏
است . می‏گوید ازخودتان حساب بکشید ، حسابوا انفسکم قبل ان تحاسبوا
متأسفانه این حرفها فراموش شده . از خودتان حساب بکشید و انسان می‏تواند
از خودش حساب بکشد و باید از خودش حساب بکشد . « و زنوا انفسکم قبل‏
ان توزنوا » ( 2 ) ، خودتان را وزن کنید ، بسنجید قبل از آنکه شما و
اعمال شما را در قیامت بسنجید ، وزن کنند . انسان خودش ، خودش را وزن‏
می‏کند ، می‏سنجد ،

پاورقی :
1 - سوره قیامة ، آیه . 2
2 - وسائل الشیعه‏ج‏11 ص 38 حدیث . 9

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۳۵
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی- 37

گروه فرهنگی صبح امید | چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۵۵ ب.ظ

فضیلت با دیگری است .
مرحوم سید حسین کوه کمری ، از بزرگان اکابر علما و از مراجع تقلید زمان‏
خودشان بودند . آذربایجانی هم هستد . ایشان عمومی مرحوم آیة الله حجت کوه

آقا سید حسین می ‏آمد تدریس می‏کرد . یک روز مرحوم آقا سید حسین وارد مسجد
می‏شود . از بازدیدی بر می‏گشت ، دید دیگر فرصت نیست که برود خانه و دو
مرتبه بر می‏گردد . هنوز حدود یک ساعت به درس مانده بود ، گفت می‏رویم‏
در مسجد می‏نشینیم تا موقع درس بشود و شاگردان بیایند . رفت دید یک شیخ‏
به اصطلاح ما جلنبری هم آن گوشه نشسته برای و سه نفر تدریس می‏کند . او هم‏
همان کنار نشست ولی صدایش را می‏شنید ، حرفهایش را گوش کرد دید خیلی‏
پخته دارد تدریس می‏کند و رسما استفاده می‏کند . حالا آقا سید حسین ، یک‏
عالم متبحر معروف قریب المرجعیت و این ، یک مرد مجهولی که تا امروز
او را اساسا نمی‏شناخته است . فردایش گفت حالا امروز هم کمی زودتربروم ،
ببینم چگونه است ، آیا واقعا همینطور است ؟ فردا عمدا یک ساعت زودتر
رفت . باز یک کناری نشست ، گوش کرد ، دید تشخیص همان است که دیروز
بود ، راستی این مرد ، مرد ملای فاضلی است واز خودش فاضلتر . گفت یک‏
روز دیگر هم امتحان می‏کنیم . یک روز دیگر هم همین کار را کرد . برایش‏
صد در صد ثابت شد که این مرد نا معروف مجهول از خودش عالمتر است‏
وخودش از او می‏تواند استفاده کند . بعد رفت نشست ، شاگردانش که آمدند
( هنوز آن درس تمام نشده بود ) گفت شاگردان ! من امروز حرف تازه‏ای‏
برای شما دارم . آن شیخی که می‏ بینید آن گوشه نشسته ، ازمن خیلی عالمتر و
فاضلتر است . من امتحان کردم ، خود من هم از او استفاده می‏کنم ، اگر
راستش را بخواهید من و شما همه با همدیگر باید برویم پای درس او ، یا
الله ما که رفتیم . خودش از جا بلند شد و


  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی-36

گروه فرهنگی صبح امید | سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۰ ق.ظ

خودش بکشاند یکی است . رسول اکرم نگاهی به اوکرد و فرمود : « اذا انت‏
صرت حرا » حالا من می‏توانم به تو بگویم که مرد آزادی هستی . پس واقعا
آزادی معنوی خودش یک حقیقتی است .
حالا یک سلسله دلایل دیگری ، باز دلائل وجدانی ذکر بکنیم رجاع به اینکه‏
واقعا شخصیت انسان یک شخصیت مرکب است ، و واقعا انسان از نظر معنوی‏
می‏تواند آزاد باشد ، ومی‏تواند برده باشد .
خداوند تبارک و تعالی این قدرت و توانایی را به بشر داده است که‏
خودش می‏تواند قاضی خودش باشد . در اجتماع همیشه قاضی غیر از مدعی ومدعا
علیه است . یک نفر مدعی می‏شود ، یک نفر دیگر مدعا علیه ، هر دونفرشان‏
می‏روند پیش قاضی و قاضی باید یک نفر است ، مدعا علیه یک نفر دیگر و
قاضی یک نفر سوم . هیچ فکر کرده اید که چطور است که انسان می‏تواند
خودش مدعی خودش باشد و قهرا خودش هم مدعا علیه خودش باشد و هم خودش‏
قاضی خودش باشد ، یعنی خودش حکم صادر کنند . انصاف یعنی چه ؟ می‏گویند
فلان کس آدم با انصافی است ، یعنی چه ؟ اصلا آدم با انصاف یعنی آدمی که‏
در مسائل مربوط به خود می‏تواند بی طرفانه درباره خودش قضاوت بکند ،
واحیانا در جایی که خودش مقصر است ، حکم علیه خودش صادر کند . این‏
چگونهه است ؟ این جز اینکه شخصیت واقعی انسان مرکب باشد ، چیز دیگری‏
نیست . چقدر انصافها در دنیا سراغ دارید که می‏بینید یک نفر در مورد
خودش انصاف می‏دهد ، دیگری را بر خودش ترجیح می‏دهد ، اقرار می‏کند که حق‏
با دیگری است ،
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۳۰
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی35

گروه فرهنگی صبح امید | دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۳۶ ب.ظ

در انسان دو تمایل وجود دارد . یکی تمایل روح انسان و دیگر تمایل تن‏
انسان .
میل جان اندر ترقی وشرف
میل تن در کب اسباب وعلف
اگر می‏خواهی جان و روحت آزاد باشد ، نمی‏توانی شکم پرست باشی .
نمی‏توانی زن پرست باشی و روحت آزاد باشد ، پول پرست باشی و روحت آزاد
باشد ودر واقع نمی‏توانی شهوت پرست باشی ، خشم پرست باشی . پس اگر
می‏خواهی واقعا آزاد باشی ، روحت را باید آزاد کنی . چقدر در همین زمینه‏
ما بیانات عجیبی داریم . حدیثی دیدم در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید
که رسول اکرم ( ص ) روزی رفتند در میان اصحاب صفه ( 1 ) . یکی ازآنها
گفت یا رسول الله ! من ر نفس خودم این حالت را احساس می‏کنم که اصلا
تمام دنیا و ما فیها در نظر من بی قیمت است . الان در نظر من طلا و سنگ‏
یکی است . یعنی هیچکدام از اینها نمی‏تواند مرا به سوی خودش بکشد .
نمی‏خواهد بگوید که استفاده من از طلا و ازسنگ یک جور است ، نه ، یعنی‏
قدرت طلا و قدرت سنگ در اینکه من را به سوی

پاورقی :
1 - اصحاب صفه عده‏ای از فقرای اصحاب پیغمبر بودند که از اهل مدینه‏
نبودند ، ازمهاجرین بودند و ثروتی نداشتند ، زن و زندگی نداشتند . پیغمبر
اکرم برای اینها اول در داخل مسجد مدینه یک جایی قرار داد ولی بعد دستور
الهی رسید که مسجد جای خوابیدن و این چیزها نیست . پیغمبر اکرم محل آنها
را در یک سکویی پهلوی مسجد قرار داد که الان هم کسانی که مشرف شده‏اند به‏
مدینه طیبه می‏دانند که در شمال خانه حضرت زهرا ( ع ) سکویی هست که الان‏
خواجه‏ها می‏نشینند ، این همان محل اصحاب صفه است . در میان اصحاب صفه‏
بسیاری از اکابر و بزرگان بوده‏اند .

  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی؟34

گروه فرهنگی صبح امید | يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۵ ب.ظ
و می‏رفت و از قضا آن شتر کره‏ای داشت ، بچه‏ای داشت شیر خوار . مجنون‏
برای اینکه بتواند این حیوان را تند براند و در بین راه معطل کره او نشود
، کره را در خانه حبس کرد و در را بست ، خود شرتر را تنها سوار شد و
رفت . عشق لیلی ، مجنون را پر کرده بود ، جز درباره لیلی نمی‏اندیشید .
اما از طرف یگر ، شتر هم حواسش شش دانگ دنبال کره‏اش بود و جز درباره‏
کره خودش نمی‏اندیشید . کره در این منزل است و لیلی در آن منزل ، این در
مبدأ است و آن در مقصد . مجنون تا وقتی که توجه داشت به راندن مرکب ،
می‏رفت . در این بینها حواسش متوجه معشوق می‏شد ، مهار شتر از دستش‏
می‏رفت . شتر وقتی می‏دید مهارش شل شده ، یواشکی بر می‏گشت به طرف منزل.
یک وقت مجنون متوجه حال خودش می‏شد ، می‏دید دو مرتبه به همان منزل اول‏
رسیده . بر می‏گرداند ، باز شروع می‏کرد به رفتن . مدتی می‏رفت ، دوباره تا
از خود بی خود می‏شد ، حیوان بر می‏گشت . چند بار این عمل تکرار شد .
همچو مجنون در تنازع با شتر
گه شتر چربید و گه مجنوه حر
میل مجنون پس سوی لیلی روان
میل ناقه از پی طفلش دوران
تا آنجا که می‏گوید خودش را انداخت به زمین و گفت :
ای ناقه چو هر دو عاشقیم
ما دو ضد بس همره نالایقیم
بعد گریز خودش را می‏زند ، می‏گوید :
جان گشاده سوی بالا بالها
تن زده اندر زمین چنگالها
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۳۵
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی - 33

گروه فرهنگی صبح امید | شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۳۹ ق.ظ

دیدید بر خشم خودتان مسلط هستید ، نه خشم شما بر شمامسلط است ، شما
آزادید . هر وقت دیدید شمابر شهوت خودتان مسلط هستید ، نه شهوت شمابر
شما ، هر وقت شما دیدید یک در آمد غیر مشروع در مقابل شما قرار گرفت و
این نفس شما اشتیاق دارد می‏گوید این در آمد را بگیر ، اما ایمان و وجدان‏
و عقل شما حکم می‏کند که این نامشروع است ، نگیر و بر این میل نفسانی‏
خودتان غالب شدید ، بدانید شما از نظر معنوی واقعا انسان آزادی هستید .
اگر شما دیدید یک زن نامحرم دارد مرود و حس شهوت شما ، شما را تحریم‏
می‏کند به چشم چرانی وتعقیب کردن ، ولی یک وجدانی بر وجود شما حاکم است‏
که شما را منع می‏کند و تا فرمان می‏دهد ، فرمانش را اطاعت می‏کنید ،
بدانید شما آزادمرد هستید ، اما اگر دیدید تا چشم یک چیزی را می‏خواهد
می‏دوید دنبالش ، گوش یک چیزی را می‏خواهد می‏دوید دنبالش ، دامن یک‏
چیزی را می‏خواهد ، می‏دوید دنبالش ، شکم یک چیزی را می‏خواهد می‏دوید
دنبالش ، شما اسیرید ، برده و بنده هستید . انسان یک موجود مرکب است‏
. این حقیقت را نباید فراموش کرد که در انسان واقعا دو " من " حاکم‏
است ، یک " من " انسانی و یک " من " حقیقی انسان ، آن " من "
انسانی است . و چقدر مولوی این مسئله تضاد درونی انسان را عالی در آن‏
داستان معروف مجنون و شتر سروده است . انسان واقعا مظهر اصل تضاد است‏
. در هیچ موجودی به اندازه انسان ، اینتضاد و ضدیت درونی و داخلی حکومت‏
نمی‏کند . داستان را اینجور آورده است که مجنون به قصد اینکه برود به‏
منزل لیلی شتری را سوار بود
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۳۹
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی-34

گروه فرهنگی صبح امید | جمعه, ۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۳۳ ب.ظ

کرده است ، این طمع است که او را برده کرده است ، این هوای نفس است‏
که او را برده کرده است ، « ا فرایت من اتخذ الهه هواه »( 1 ) ، قرآن‏
می‏گوید آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خودش را خدای خودش قرار داده‏
است ، بنده هوای نفس شده است ؟
اینجا بشر به حقیقت مطلب پی می‏برد . می‏بیند مال و ثروت دنیا در حد
ذات خودش‏مذمتی ندارد ، اگر گفته‏اند از مال دنیا بترس که تو را برده‏
نگیرد و بنده خودش نکند ، مال و ثروت نمی‏تواند مرا بنده بکند این خود
من هستم که خودم را بنده و برده می‏کنم . می‏گوید پس خودم را از قید صفات‏
نفسانی پلید آزاد می‏کنم ، آنوقت می‏بینم که نه ، مال دنیا در خدمت من‏
است نه من در خدمت مال دنیا .
آنوقت مقام وجودی خودش را می‏فهمد ، این معنا را می‏فهمد که قرآن‏
می‏گوید « هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا »( 2 ) ، اوست خدایی که‏
آنچه در این زمین است‏را برای شما آفرید . میبیند پس مال وثروت بنده‏
وب رده من است ، او در خدمت‏من است نه من در خدمت او ، پس دیگر بخل‏
یعنی چه ؟ افزون طلبی به خاطر افزون طلبی یعنی چه ؟ بله انسان خودش اسیر
خودش می‏شود ، خودش برده و بنده خودش می‏شود . انسان دو مقام دارد ، دو
درجه دارد : درجه دانی . درجه حیوانی ، و درجه عالی : درجه انسانی .
پیغمبران آمده‏اند که آزادی معنوی بشر را حفظ کنند . یعنی چه ؟
یعنی نگذارند شرافت انسان ، انسانیت انسان ، عقل ووجدان انسان ، اسیر
شهوت انسان بشود ، اسیر خشم انسان بشود ، اسیر منفعت طلبی انسان بشود .
این معنی آزادی معنوی است . هر وقت شما

پاورقی :
1 - سوره جاثیه ، آیه . 23
2 - سوره بقره ، آیه . 29

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۳
  • گروه فرهنگی صبح امید

رروی حط کتاب آزادی معنوی-33

گروه فرهنگی صبح امید | پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ق.ظ
آزاد باشد . گفت :
بند بگسل ، باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
بشر می‏گوید : من همانطور که نباید بنده وبرده امثال خودم باشم ، نه تنم‏
بنده و برده امثال خودم باشد ونه روحم ، نباید روحم بنده واسیر مال دنیا
باشد . در همینجاست که انسان به یک نکته عالیتری بر می‏خورد می‏گوید اصلا
بندگی مال دنیا یعنی چه ، مگرمال دنیا قدرت دارد که انسان را بنده خودش‏
بکند ؟ مال دنیا یعنی ثروت ، ثروت یعنی چه ؟ یعنی طلا ، نقره ، خانه ،
ملک ، زمین و اینجور چیزها . مگر اینها چقدر دارند که برده گیری کنند ،
من انسانم زنده‏ام آن جمال است ، مرده است ، مگر جمال ومرده قدرت دارد
که یک زنده را برده خودش بکند ؟ نه . پس حقیقت مطلب چیست ؟
حقیقت مطل اینست که آنجا هم که انسان فکر می‏کند بنده وبرده دنیاست ،
بنده مال و ثروت است ، واقعا بنده مال و ثروت نیست ، بنده خصائص‏
روحی خودش است ، خودش را برده گرفته است والا پول که نمی‏تواند انسان‏
را بنده بکند . زمین که قدرت‏ندارد انسان را برده بکند ، گوسفند که قدرت‏
ندارد انسان رابرده بکند ، ماشین که قدرت ندارد ، جماد است اصلا جماد
نمی‏تواند در وجود انسانتصرف بکند . وقتی انسان خوب مسئله را می‏شکافد ،
می‏بیند این خودش است که خودش رابرده کرده است . می‏بیند یک قوه‏ای‏
است در خودش بنام حرص ، قوه‏ای است به نام طمع ، قوه‏ای است به نام‏
شهوت ، قوه‏ای است به نام خشم ، می‏بیند این شهوت است که او را برده‏
کرده است ، این خشم است ک‏ه او را برده کرده است ، این حرص است که‏
او را برده
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۰۸
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی-32

گروه فرهنگی صبح امید | چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ب.ظ

زیاد است .
بنابراین شما می‏توانی بفهمید که غیر از بردگی تن ، یک بردگی دیگر
همهست در عین اینکه تن انسان آزاد است . در آن مثلی که سعدی در مورد دو
برادر توانگر و درویش گفت ، آن برادر توانگر امکانات مادی‏اش فوق‏
العاده بیشتر از آن برادر درویش است . تن او از تن این خیلی آزادتر
است . تن این که بیچاره همیشه لگد کوب کارها و زحمتهاست . ما روح این‏
از او آزادتر است . پس اینجا شما اجمالا می‏توانید بفهمید که نوعی بردگی‏
دیگر هم هست که آن ، بردگی تن نیست . نوعی آزادی دیگر هم هست که آزادی‏
تن نیست .
از این یک درجه بالاتر بیایید . یک نوع دیگر بردگی و آزادی هست که‏
مربوط به مال و ثروت است . تمام علمای اخلاق ، بشر را از اینکه برده مال‏
وبنده ثروت باشد ، بر حذر داشته‏اند ، تحت همین عنوان که ای انسان !
بنده و برده مال دنیا نباش . باز جمله‏ای دارد که علی ( ع ) می‏فرماید :
« الدنیا دار ممر لا دار مقر » دنیا برای بشر گذشتنگاه است نه قرارگاه .
بعد می‏فرماید : « و الناس فیها رجلان » مردم در دنیا دو صنف می‏شوند :
« رجل باع نفسه فیها فأوبقها و رجل ابتاع نفسه فأعتقها » ( 1 ) ، می‏گوید
مردم که در این بازار دنیا ، در این گذشتگاه دنیا می‏آیند دو دسته‏اند ،
بعضی می‏آیند خودشان را می‏فروشند ، برده می‏کنند و می‏روند . بعضی دیگر
می‏آیند خودشان را می‏خرند ، آزاد می‏کنند و می‏روند . بشر باز این را هم‏
احساس می‏کند که نسبت به مال و ثروت دنیا دو حال می‏تواند داشته باشد ،
می‏تواند بنده واسیر و در قید مال باشد و می‏تواند

پاورقی :
1 - نهج البلاغه فیض الاسلام ، حکمت 128 ص . 1150

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۴ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۴۹
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط آزادی معنوی-31

گروه فرهنگی صبح امید | سه شنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۳۴ ب.ظ
انت ما استغنیت عن غیرک علی الناس قدرا
تو همین مقدار که از دیگران بی نیاز باشی از همه مردم برتر هستی .
به نظرم در سخنان جا حظ بود دیدم یا یکی دیگر از علمای اهل تسنن که اهل‏
ادب است ( جا حظ خودش فوق العاده مرد بلیغی است و انصافا مرد سخن‏
است و فوق العاده برای مقام سخن علی ( ع ) احترام قائل است و حرفهای‏
عجیبی هم می‏زند ) . می‏گوید در میان سخنان علی ( ع ) ، نه سخن است که‏
اینها در دنیا نظیر ندارد . از میان آن نه سخن سه سخنش مربوط به بحث‏
ماست . امیرالمؤمنین می‏فرماید : « احتج الی من شئت تکن اسیره استغن عن‏
من شئت تکن نظیره ، احسن الی من شئت تکن امیره » ( 1 ) . یعنی نیازمند
هر کسی می‏خواهی باش اما بدان اگر نیازمند کسی شدی تو برده او هستی . بی‏
نیاز باش از هر که دلت می‏خواهد ، مثل او هستی . نیکی کن به هر که دلت‏
می‏خواهد ، توامیر او هستی . پس نیازمندی به افراد دیگر نوعی رقیت و
بردگی است اما چه جور بردگی است ؟ بردگی تن است ؟ نه ، بردگی روح است‏
. بردگی معنوی است . دراین زمینه چقدر سخنان خوب گفته‏اند ومتاسفانه‏
امروز این بحثها کمتر گفته می‏شود ، البته به یک جهاتی که چون مسائل‏
دیگری مطرح است وانسان می‏خواهد درباره آنها بحث بکند ، بحثهای اخلاقی‏
کمتر گفته می‏شود و حال آنکه اینها زیاد هم باید گفته شود . علی ( ع )
می‏فرماید : « الطمع رق مؤبد » ( 2 ) طمع ، بردگی همیشگی است . یعنی از
بردگی بدتر ، طمع داشتن است . که باز هم در این زمینه ، مطالب و مسائل‏

پاورقی :
1 - غرر الحکم چاپ دانشگاه تهران‏ج 2 ص . 584
2 - نهج البلاغه فیض الاسلام ، حکمت 171 ص . 1170

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۳ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۳۴
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی-30

گروه فرهنگی صبح امید | دوشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۲۷ ب.ظ

من حاضر نیستم برده دیگری بشودم ( در صورتی که این بردگی مادی نیست یعنی‏
واقعا نیروی او استخدام نمی‏شود ، فقط روحش استخدام می‏شود ، بدنش که‏
استخدام نمی‏شود ) ، این یک نوع بردگی است . رات هم هست ، بردگی است‏
. اما بردگی ای است که تن انسان برده نشده است لکن روح انسان واقعا
برده شده است . رباعی ای است منسوب به علی ( ع ) یعنی در آن دیوان‏
معروف است ، می‏فرماید :

کد کد العبد ان احببت ان تصبح حرا
و اقطع الامال من مال بنی‏آدم طرا

لا تقل ذا مکسب یزری فقصد الناس ازری‏انت ما استغنیت عن غیرک اعلی
الناس قدرا
می‏فرماید اگر دلت می‏خواهد آزاد زندگی کنی مثل بندگان و بردگان زحمت‏
بکش ، کار کن ، رنج بکش ، و چشم از مال فرزندان آدم عمو ماهر که‏
می‏خواهد باشد ، ولو حاتم طائی باشد ، ببند . یعنی نمی‏گویم چشم طمع از مال‏
مردم پست و دنی ببند نه ، حتی چشم طمع ببند از مال مردم سخی ، با جود
وکرم مثل حاتم طائی . بعد می‏گوید بعضی از افراد ، وقتی برخی ازشغلها به‏
آنها پیشنهاد می‏شود ، می‏گویند کارگریکن ، بیل بزن ، می‏گوید این کار پستی‏
است ، حمالی کن ، می‏گوید پست است . می‏فرماید هر کاری ، هر چه هم که تو
آن را پست گمان بکنی پستتر از اینکه دست طمعت پیش دیگری دراز باشد
نیست . لاتقل ذا مسکسب یزری فقصد الناس ازری چیزی از این پستتر نیست‏
که تو به قصد مردم بروی ، به این قصد بروی که از مردم چیزی بگیری ،

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۲۷
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی-29

گروه فرهنگی صبح امید | يكشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۰۷ ب.ظ

سعدی در گلستان می‏گوید دو تا برادر بودند یکی توانگر و دیگری درویش .
توانگر به قول او در خدمت دیوان بود ، خدمتگزار بود ، ولی آن درویش یک‏
آدم کارگر بود و به تعبیر سعدی از زور بازوی خودش نان می‏خورد . می‏گوید
برادر توانگر یک روز به برادر درویش گفت برادر ! تو چرا خدمت نمی‏کنی‏
از این مشقت برهی ؟ تو هم بیا مثل من در خدمت دیوان تا از این رنج و
زحمت و مشقت ، از این کارگری ، از این هیزم شکنی ، از این کارهای بسیار
سخت رهایی یابی . می‏گوید برادر درویش جواب داد : تو چرا کار نمی‏کنی تا
از ذلت خدمت برهی ؟ تو به من می‏گویی تو چرا خدمت نمی‏کنی تا از رنج و
مشقهت کار برهی ، من به تو می‏گویم تو چرا کار نمی‏کنی ، متحمل رنج و
مشقت نمی‏شوی تا از ذلت خدمت برهی ؟ این ، خدمت را با آن همه مال و
ثروت و توانایی‏ای که دارد ولی چون خدمت است ، چون سلب آزادی است ،
چون خم شدن پیش غیر است ، ذلت تشخیص می‏دهد . بعد می‏گوید : خردمندان‏
گفته‏اند که نان خود خوردن و نشستن به که کمر زرین بستن و در خدمت دیگری‏
ایستادن .

به دست آهن تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیش امیر

در این زمینه خودتان ممکن است مطالب زیادی بدانید . من می‏خواهم شما
این را از جنبه روانشناسی تحلیل بکنید . این حه حسی است در بشر که رنج و
زحمت و مشقت و کار کردن و هیزم شکنی و فقر و مسکنت و همه اینها را
ترجیح می‏دهد بر اینکه دست به سینه پیش کسی مانند خود بایستد . اسم این‏
را هم اسارت می‏گذارد ، می‏گوید19.jpg

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۰۷
  • گروه فرهنگی صبح امید

روی خط کتاب آزادی معنوی- 28

گروه فرهنگی صبح امید | شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ق.ظ

گروه هم انسانها . حالا ممکن است ما بخواهیم این را با یک زبان ساده تری‏
بفهمیم . واقعا ما خودمان ، قطع نظر از مطالب ومسائلی که در قرآن مجید
آمده است ، در حدیث‏آمده است ، عرفا بالخصوص در این زمینه اظهار نظر
کرده‏اند ، علمای روانشناسی تأیید کرده‏اند ، قطع نظر از همه اینها ،
می‏خواهیم با یک زبان ساده‏ای این مسئله آزادی معنوی را بفهمیم . ما مطلب‏
را از یک مطلبی که هر کسی می‏تواند احساس بکند شروع می‏کنیم و آن اینست‏
:
بدون شک ما در زندگی خودمان احتیاج داریم به خوراک ، و هر چه بهتر ،
بهتر ، احتیاج داریم به پوشاک و هر چه عالیتر ، بهتر ، احتیاج داریم به‏
مسکن و هر چه مجللتر ، بهتر . همینطور احتیاج داریم به زن و فرزند ،
احتیاج داریم به تجملات زیاد زندگی و به پول و مادیات علاقه مند هستیم .
اما در یکجا ما سر یک دو راهی قرار می‏گیریم ، احساس می‏کنیم که اینجا یا
باید شرافت وعزت وس یادت وآقایی خودمان را حفظ کنیم ولی با فقر
بسازیم ، نان بخوریم ولی نان خشک و خالی ، لباس بپوشیم ، لباس ژنده ،
خانه داشته باشیم ، خانه تنگ و کوچک و محقر ، پول نداشته و در مضیقه‏
باشیم و یا از عزت و آقایی و سیادت خودمان صرف نظر بکنیم ، تن به یک‏
ذلت بدهیم ، تن به خدمت بدهیم ، آنوقت تمام نعمتهای مادی برای ما
فراهم می‏شود . می‏بینیم بسیاری از افراد مردم اساسا حاضر نیستند تن به‏
ذلت بدهند و لو به قیمت اینکه مادیات زندگیشان خیلی زیاد شود . البته‏
بعضیها حاضر می‏شوند ، تن به این ذلت می‏دهند ولی در عین حال همین آدم در
عمق وجدانش احساس یک سرشکستگی می‏کند .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۵
  • گروه فرهنگی صبح امید

کد ِکج شدَنِ تَصآویر