روی خط کتاب آزادی معنوی-30
من حاضر نیستم برده دیگری بشودم ( در صورتی که این بردگی مادی نیست یعنی
واقعا نیروی او استخدام نمیشود ، فقط روحش استخدام میشود ، بدنش که
استخدام نمیشود ) ، این یک نوع بردگی است . رات هم هست ، بردگی است
. اما بردگی ای است که تن انسان برده نشده است لکن روح انسان واقعا
برده شده است . رباعی ای است منسوب به علی ( ع ) یعنی در آن دیوان
معروف است ، میفرماید :
کد کد العبد ان احببت ان تصبح حرا |
و اقطع الامال من مال بنیآدم طرا |
لا تقل ذا مکسب یزری فقصد الناس ازریانت ما استغنیت عن غیرک اعلی
الناس قدرا
میفرماید اگر دلت میخواهد آزاد زندگی کنی مثل بندگان و بردگان زحمت
بکش ، کار کن ، رنج بکش ، و چشم از مال فرزندان آدم عمو ماهر که
میخواهد باشد ، ولو حاتم طائی باشد ، ببند . یعنی نمیگویم چشم طمع از مال
مردم پست و دنی ببند نه ، حتی چشم طمع ببند از مال مردم سخی ، با جود
وکرم مثل حاتم طائی . بعد میگوید بعضی از افراد ، وقتی برخی ازشغلها به
آنها پیشنهاد میشود ، میگویند کارگریکن ، بیل بزن ، میگوید این کار پستی
است ، حمالی کن ، میگوید پست است . میفرماید هر کاری ، هر چه هم که تو
آن را پست گمان بکنی پستتر از اینکه دست طمعت پیش دیگری دراز باشد
نیست . لاتقل ذا مسکسب یزری فقصد الناس ازری چیزی از این پستتر نیست
که تو به قصد مردم بروی ، به این قصد بروی که از مردم چیزی بگیری ،
- ۹۵/۰۱/۰۲