روی خط کتاب آزادی معنوی-32
زیاد است .
بنابراین شما میتوانی بفهمید که غیر از بردگی تن ، یک بردگی دیگر
همهست در عین اینکه تن انسان آزاد است . در آن مثلی که سعدی در مورد دو
برادر توانگر و درویش گفت ، آن برادر توانگر امکانات مادیاش فوق
العاده بیشتر از آن برادر درویش است . تن او از تن این خیلی آزادتر
است . تن این که بیچاره همیشه لگد کوب کارها و زحمتهاست . ما روح این
از او آزادتر است . پس اینجا شما اجمالا میتوانید بفهمید که نوعی بردگی
دیگر هم هست که آن ، بردگی تن نیست . نوعی آزادی دیگر هم هست که آزادی
تن نیست .
از این یک درجه بالاتر بیایید . یک نوع دیگر بردگی و آزادی هست که
مربوط به مال و ثروت است . تمام علمای اخلاق ، بشر را از اینکه برده مال
وبنده ثروت باشد ، بر حذر داشتهاند ، تحت همین عنوان که ای انسان !
بنده و برده مال دنیا نباش . باز جملهای دارد که علی ( ع ) میفرماید :
« الدنیا دار ممر لا دار مقر » دنیا برای بشر گذشتنگاه است نه قرارگاه .
بعد میفرماید : « و الناس فیها رجلان » مردم در دنیا دو صنف میشوند :
« رجل باع نفسه فیها فأوبقها و رجل ابتاع نفسه فأعتقها » ( 1 ) ، میگوید
مردم که در این بازار دنیا ، در این گذشتگاه دنیا میآیند دو دستهاند ،
بعضی میآیند خودشان را میفروشند ، برده میکنند و میروند . بعضی دیگر
میآیند خودشان را میخرند ، آزاد میکنند و میروند . بشر باز این را هم
احساس میکند که نسبت به مال و ثروت دنیا دو حال میتواند داشته باشد ،
میتواند بنده واسیر و در قید مال باشد و میتواند
پاورقی :
1 - نهج البلاغه فیض الاسلام ، حکمت 128 ص . 1150
- ۹۵/۰۱/۰۴