روی خط توبه
- ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۴۹
انبیا ء مرسلین آزاد کننده و نجات بخش هستند . سپس میگوید :
زین سبب پیغمبر با اجتهاد |
نام خود وان علی مولا نهاد |
گفت هر کس را منم مولا و دوست |
ابن عم من علی مولای اوست |
کیست مولا آنکه آزادت کند |
بند رقیت ز پایت بر کند |
خوب ، این واقعا یک حقیقتی است ، یعنی قطع نظر از اینکه معنی جمله :
« من کنت مولاه فهذا علی مولاه » همین باشد ، یا نباشد ، یعنی پیغمبر که
خودش و علی را مولا نام نهاد به اعتبار آزاد بخشی بود یا نبود ، این خود
حقیقتی است که هر پیغمبر بر حقی برای آزاد کردن مردم آمده است و خاصیت
هر امام بر حقی همین جهت بوده است .
حال ببینیم معنی آزادی چیست ؟ این آزادی و آزادگی که میگویند یعنی چه
؟ آزادی یکی از لوازم حیات و تکامل است ، یعنی یکی از نیازمندیهای
موجود زنده ، آزادی است ، فرق نمیکند که موجود زنده از نوع گیاه باشد ،
یااز نوع حیوان و یا از نوع انسان ، بهر حال نیازمند به آزادی است .
منتها آزادی گیاه متناسب با ساختمان آن است ، آزادی حیوان طور دیگری
است ، انسان به آزادیهای دیگری ماورای آزادیهای دیگری ماورای آزادیهای
گیاه و حیوان نیاز دارد . هر موجود زنده خاصیتش این است که رشد میکند ،
تکامل پیدا میکند متوقف نیست ، سر جای خودش نایستاده است . جمادات
که رشد و تکامل ندارند ، نیازمند به آزادی هم نیستند ، اصلا آزادی برای
جمادات مفهوم ندارد . ولی گیاه ، باید آزاد باشد . موجودات زنده برای
رشد و تکامل به سه چیز احتیاج دارند : 1 - تربیت 2 - امنیت 3 - آزادی .
متصل به یکدیگر باشند ، کلمه " ولاء " یا " ولی " یا کلمه " مولا "
به کار برده میشود و لهذا غالبا در دو معنی متضاد به کار میرود . مثلا به
خداوند اطلاق مولا نسبت به بندگان شده است و بالعکس به آقا هم اطلاق شده
، و به غلام هم گفته میشود . یکی از معانی کلمه " مولا " که مقصودم همین
است . " معتق " یعنی آزاد کننده است . به کسی که آزاد میشود " معتق
" میگویند . کلمه مولا هم به " معتق " اطلاق شده است و هم به " معتق
" یعنی هم به آزاد کننده مولا میگویند ، هم به آزاد شده .
اینکه رسول اکرم فرمود : « من کنت مولاه فهذا علی مولاه » مقصود چیست ؟
مقصود کدامیک از معانی مولا است ؟ من نمیخواهم بگویم که چه معنائی از
نظر عقیده خودم در اینجا درست است ولی به مناسبت بحثم عرض میکنم :
ملای رومی همین حدیث را در مثنوی آورده و یک ذوقی به خرج داده است و از
کلمه مولا معنی " معتق " یعنی آزادیبخش را گرفته است . ظاهرا در دفتر
ششم مثنوی است . داستان معروفی دارد . داستان قاضی خیانتکار و زن ، که
قاضی میخواهد در صندوق مخفی بشود ، او را مخفی میکنند و به دوش حمال
میدهند . بعد قاضی به آن حمال التماس میکند که هر چه میخواهی به تو
میدهم تو برو معاون مرا خبر کن تا بیاید این صندوق را بخرد . معاون او را
خبر میکنند ، میآید صندوق را میخرد و او را آزاد میکند . بعد ملا از اینجا
گریز میزند ، میگوید : همه ما در صندوق شهوات تن زندانی هستیم ولی
خودمان نمیدانیم ، احتیاج به آزاد کنندهای داریم که ما را از این صندوق
شهوات نفس و بدن نجات بخشد . انبیاء