یه خورده اعتقادی؟
- ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۲۹
همه ما جمع شویم دور یک کلمه ، زیر یک پرچم . آن پرچم چیست ؟ دو جمله
بیشتر ندارد ، یک جملهاش این است : « الا نعبد الا الله و لا نشرک به
شیئا ». در مقام پرستش ، جز خدای یگانه چیزی را پرستش نکنیم ، نه مسیح
را بپرستیم ، نه غیر مسیح را و نه اهرمن را پرستش کنیم ، جز خدا هیچ
موجودی را پرستش نکنیم .
جمله دوم : « و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله ». اینکه
هیچکدام از ما دیگری را بنده و برده خودش نداند و هیچکس هم یک نفر
دیگر را از باب و آقای خودش نداند . یعنی نظام آقائی ونوکری ملغی .
نظام استثمار ، مستثمر ومستثمر ملغی . نظام لامساوات ملغی . هیچکس حق
استثمار و استعباد دیگری را نداشته باشد . تنها این آیه نیست ، آیاتی که
در قرآن در این زمینه هست زیاد است . چون میخواهم عرایضم را بطور فشرده
عرض کنم بعضی هایش را میگویم : قرآن از زبان موسی ( ع ) نقل میکند : که
وقتی با فرعون مباحثه میکرد ، و فرعون به او گفت : « ا لم نربک فینا
ولیدا و لبثت فینا من عمرک سنین و فعلت فعلتک التی فعلت و انت من
الکافرین »( 1 ) ، موسی به او گفت : « و تلک نعمه تمنها علی ان عبدت
بنیاسرائیل »( 2 ) . فرعون به موسی گفت : تو همان کسی هستی که در خانه
ما بزرگ شدی ، سر سفره ما بزرگ شدی . تو همان کسی هستی که وقتی بزرگ
شدی آن جنایت را انجام دادی ( به تعبیر فرعون ) آن آدم را کشتی .
میخواست منت بر سرش بگذارد که در خانه ما بزرگ شد.
شهید
مطهری به روایت دیگران
این خطبه غرّا و کم نظیر در حقیقت از هفت بخش تشکیل
مىشود و بر هفت محور دور مىزند که هر کدام هدف روشنى را تعقیب مىکند و باید
جداگانه مورد توجه قرار گیرد.
بخش اول: تحلیل فشرده و عمیقى پیرامون مسأله توحید و صفات پروردگار و اسماء حسنى و هدف آفرینش است.
بخش دوم: مقام والاى پیامبر(ص) و مسؤلیتها و ویژگیها و اهداف او مورد بحث قرار گرفته.
بخش سوم: از اهمیت قرآن مجید و عمق تعلیمات اسلام، فلسفه و اسرار و احکام، و پند و اندرزهائى در این رابطه سخن مىگوید.
بخش چهارم: بانوى اسلام(س) ضمن معرف خویش خدمات پدرش رسول اللّه(ص) را به این امت بازگو مىکند، و در اینجا بانوى اسلام(س) دست آنها را گرفته و به گذشته نزدیک جاهلى خود، براى یک دیدار عبرت انگیز، و مقایسه با وضعشان بعد از اسلام، و گرفتن درس از این دگرگونى، رهنمون مىشود.
بخش پنجم: حوادث و رویدادهاى بعد از رحلت پیامبر(ص) و حرکت و تلاش حزب منافقین براى محو اسلام بازگو کرده است.
بخش ششم: از غصب «فدک» و بهانههاى واهى که در این زمینه داشتند، و پاسخ به این بهانهها سخن مىگوید.
بخش هفتم: به عنوان یک اتمام حجت از گروه انصار و اصحاب راستین پیامبر(ص)
استمداد مىکند و گفتار خود را با تهدید به عذاب الهى پایان مىدهد.
در نص قرآن مجید ، یکی از هدفهائی که انبیاء داشته اند این بوده است
که به بشر آزادی اجتماعی بدهند یعنی افراد را از اسارت و بندگی و بردگی
یکدیگر نجات بدهند . قرآن کتاب عجیبی است ! بعضی از معانی ومفاهیم
است که در یک عصر به اصطلاح گل میکند ، زنده میشود ، اوج میگیرد ، ولی
در عصرهای دیگر اگر نگاه بکنید ، آنقدر اوج نداشته است . در بعضی از
عصرها میبینیم که برخی از کلمات به حق اوج میگیرد ، وقتی به قرآن مراجعه
میکنیم ، میبینیم چقدر در قرآن این کلمه اوج دارد ، واین عجیب است .
یکی از حماسههای قرآنی ، همین موضوع آزادی اجتماعی است . من خیال نمیکنم
که شما بتوانید جملهای زنده تر و موجدارتر از جملهای که در این مورد در
قرآن هست پیدا کنید ، شما در هیچ زمانی پیدا نخواهید کرد ، نه در قرن
هجدهم ، نه در قرن نوزدهم و نه در قرن بیستم ، در این قرنهائی که شعار
فلاسفه بشر آزادی بوده است ، و آزادی بیش از اندازه زبانزد مردم بوده و
شعار واقع شده است . شما جملهای پیدا کنید زنده تر وموجدارتر از این
جملهای که قرآن دارد :
« قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا
الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله »( 1 )
. ای پیغمبر ! به این کسانی که مدعی پیروی از یک کتاب آسمانی گذشته
هستند ، به این یهودیها ، به این مسیحیها ، به این زرتشتیها و حتی شاید
به این صابئیها که در قرآن اسمشان آمده است و به همه ملتهائی که پیرو
یک کتاب قدیم آسمانی هستند.