سال نو و ضریح نو؟یا ابوالفضل؟
گروه فرهنگی صبح امید | دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۲۵ ب.ظ
- ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۲۵
http://uupload.ir/files/w67e_برگه_همایش_-8.--<a href="http://uupload.ir/"><img src="http://uupload.ir/files/w67e_برگه_همایش_-8.jpg" border="0" alt="آپلود عکس" /></a>
jpg
و میرفت و از قضا آن شتر کرهای داشت ، بچهای داشت شیر خوار . مجنون
برای اینکه بتواند این حیوان را تند براند و در بین راه معطل کره او نشود ، کره را در خانه حبس کرد و در را بست ، خود شرتر را تنها سوار شد و رفت . عشق لیلی ، مجنون را پر کرده بود ، جز درباره لیلی نمیاندیشید . اما از طرف یگر ، شتر هم حواسش شش دانگ دنبال کرهاش بود و جز درباره کره خودش نمیاندیشید . کره در این منزل است و لیلی در آن منزل ، این در مبدأ است و آن در مقصد . مجنون تا وقتی که توجه داشت به راندن مرکب ، میرفت . در این بینها حواسش متوجه معشوق میشد ، مهار شتر از دستش میرفت . شتر وقتی میدید مهارش شل شده ، یواشکی بر میگشت به طرف منزل. یک وقت مجنون متوجه حال خودش میشد ، میدید دو مرتبه به همان منزل اول رسیده . بر میگرداند ، باز شروع میکرد به رفتن . مدتی میرفت ، دوباره تا از خود بی خود میشد ، حیوان بر میگشت . چند بار این عمل تکرار شد .
|
http://bayanbox.ir/id/6646342886285459644?view&format=mp3
دیدید بر خشم خودتان مسلط هستید ، نه خشم شما بر شمامسلط است ، شما
آزادید . هر وقت دیدید شمابر شهوت خودتان مسلط هستید ، نه شهوت شمابر شما ، هر وقت شما دیدید یک در آمد غیر مشروع در مقابل شما قرار گرفت و این نفس شما اشتیاق دارد میگوید این در آمد را بگیر ، اما ایمان و وجدان و عقل شما حکم میکند که این نامشروع است ، نگیر و بر این میل نفسانی خودتان غالب شدید ، بدانید شما از نظر معنوی واقعا انسان آزادی هستید . اگر شما دیدید یک زن نامحرم دارد مرود و حس شهوت شما ، شما را تحریم میکند به چشم چرانی وتعقیب کردن ، ولی یک وجدانی بر وجود شما حاکم است که شما را منع میکند و تا فرمان میدهد ، فرمانش را اطاعت میکنید ، بدانید شما آزادمرد هستید ، اما اگر دیدید تا چشم یک چیزی را میخواهد میدوید دنبالش ، گوش یک چیزی را میخواهد میدوید دنبالش ، دامن یک چیزی را میخواهد ، میدوید دنبالش ، شکم یک چیزی را میخواهد میدوید دنبالش ، شما اسیرید ، برده و بنده هستید . انسان یک موجود مرکب است . این حقیقت را نباید فراموش کرد که در انسان واقعا دو " من " حاکم است ، یک " من " انسانی و یک " من " حقیقی انسان ، آن " من " انسانی است . و چقدر مولوی این مسئله تضاد درونی انسان را عالی در آن داستان معروف مجنون و شتر سروده است . انسان واقعا مظهر اصل تضاد است . در هیچ موجودی به اندازه انسان ، اینتضاد و ضدیت درونی و داخلی حکومت نمیکند . داستان را اینجور آورده است که مجنون به قصد اینکه برود به منزل لیلی شتری را سوار بود |