در این خزانه وارد شوید و در قرآن تدبر کنید

به بهانه میلاد امام مجتبی(ع)؛
سیمای کریم اهل بیت(ع)/
شخصی به خدمت امام حسن مجتبی(ع) رسید، آقا فرمایشاتی به ایشان فرمودند، آن شخص بنا کرد به تمجید، گفت: به به، آقا جان! این فرمایشات دُرّ است، جواهر است! آقا فرمودند: درّ و جواهر همه یک نوع جماد است…
صاحب نیوز– مهران آدرویش/ حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام هست که آن حضرت برای چهارمین بار مسموم شدند و آثار زهر در جانشان رخنه کرد و کارگر شد و دیدند که این بار ارتحال می کنند.
امام علیه السلام چه کرد؟ یکی از کارهای آموزنده امام علیه السلام که حجه الله است (و البته همه کارهایشان آموزنده برای تعلیم بشر است) یعقوبی در تاریخش ذکر کرده که آن حضرت دستور دادند که برادرزاده ها، فرزندان خود و خردسالان دودمانش در منزل جمع شوند و با اینها به گفت و شنود نشست و به آنها فرمود:
شما امروز خردسالان اجتماع هستید و در آینده پدر و مادر و رجال و نساء اجتماعید، از الان به فکر آینده خودتان باشید که اجتماع بعدی را شما باید اداره کنید. در ابتدای این فرمایشها به آنان فرمود: با خودتان دفتر و قلم همراه داشته باشید و پیش دانشمندان که می روید، حرف هایشان را هدر ندهید، حرف هایی را که می شنوید در دفترتان یادداشت کنید که یک روز به کارتان خواهد آمد.
پاسخ امام حسن علیه السلام به اینکه چرا پیامبر اسلام پیامبر اکرم است؟
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: «چون خداوند قلب پیغمبر را از قلبهای دیگر بزرگتر دید، او را به مرتبت رسالت ختمی بر انگیخت».
این همان قلبی که خداوند درباره آن فرموده است: وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ. نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ. عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ ؛ و البتّه این(قرآن) فرستاده پروردگار جهانیان است (که جبرئیل) فرشتهى امین الهى آن را فرو آورده است بر دل تو، تا از هشدار دهندگان باشى (کریمه شعراء/ شریفه ۱۹۲ تا ۱۹۴) و نیز فرموده: الم نشرح لک صدرک.
ارزش سخن ائمه اطهار علیهم السلام در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام
شخصی به خدمت امام حسن مجتبی علیه السلام رسید، آقا فرمایشاتی به ایشان فرمودند، آن شخص بنا کرد به تمجید، گفت: به به، آقا جان! این فرمایشات دُرّ است، جواهر است!
آقا فرمودند: درّ و جواهر همه یک نوع جماد است. این حرفها نورند، جان شما را اشتداد وجودی می دهند، روح می دهند، غذا و طعام روحند، جواهر و طلاجات که جماد است و خارج از انسان، و هیچ وقت غذای جان نمی شوند؛ چون باید بین غذا و مغتذی (غذا گیرنده) سنخیت باشد، آن جماد است و ماده؛ نفس ناطقه از ورای عالم طبیعت است، با یکدیگر سنخیت ندارند. پس جواهر و درّ در مقابل قرآن چیست، حرف فوق اینهاست.
در این خزانه وارد شوید و در قرآن تدبر کنید: أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (سیره چهارده معصوم، علامه حسن زاده آملی).
ویژگی های بهترین برادر در نگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
کلینی در باب مؤمن و علامات و صفات او در کتاب ایمان و کفر کافی نقل کند:
امام حسن علیه السلام مردم را مورد خطاب قرار داده، فرمود: ای مردم! درباره برادری با شما سخن می گویم که بهترین مردم در نظر من است و آن چیزی که او را در نظر من بزرگ نموده، این است که در نظر او دنیا حقیر و کوچک است. از سلطه شکمش خارج است، پس به چیزی که ندارد اشتها ندارد و چون بیابد زیاده روی نکند. از سلطه شهوتش خارج است؛ پس عقل و رای را سبک نشمارد.
از تسلط جهالت خارج است؛ پس آن کند که بر نفع آن یقین دارد، اشتهای مفرط ندارد و غضبناک و ملول نگردد. بیشتر اوقاتش در خاموشی است و چون سخن گوید، غالب شود و در جدال وارد نشود و در دعوایی شرکت نکند، و تا قاضی نبیند، حجت نیاورد. از برادرانش غافل نباشد و چیزی را، جدای از آنان، به خود اختصاص ندهد. ضعیف و مستضعف است؛ ولی وقت جنگ، مانند شیر، جسور است. کسی را به کاری که برایش بتوان عذر آورد، ملامت نکند، تا مرتکب آن عذر آورد.
آنچه بگوید عمل کند، و چون نگوید عمل نکند. چون دو امر برایش پیش آید که نداند کدام یک برتر است، به آن که نزدیک به هوا و هوس نباشد نظر افکند. از بیماری شکایت نکند، جز نزد آن که امید بهبودی از جانبش برود. فقط با کسی که امید نصیحت از او دارد مشورت کند. غضب نکند. شکایت نکند و اشتهایش زیاد نباشد. انتقام نگیرد و از دشمن غافل نباشد.
پس بر شما باد، تخلق به چنین اخلاق کریمه ای! و اگر توان تخلق به تمام آنان را ندارید، پس هر اندازه که توانید، کسب نمایید! چه اخذ قلیل، بهتر از ترک کثیر است و لا حول و لاحول قوه الا بالله (لقاء الله ص ۲۰۹ و ۲۱۰).
شفاعت امام حسن و امام حسین علیهما سلام
عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، حسن و حسین (علیه السلام) کودک بودند شخصی گناهی کرد و از شرم آن گناه، مدتی مخفی شد و نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی آمد تا اینکه آن شخص، حسن و حسین (علیه السلام) را دید، آن دو را بر دوش خود سوار کرد و با همان حال به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: «من گنهکارم، در پناه خدا، و این دو آقازاده به حضور شما آمده ام تا مرا ببخشید.»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی که آن منظره را دید، آنچنان خندید که دستش را بر دهانش گذاشت، سپس به آن مرد گنهکار فرمود: برو جانم تو آزاد هستی؛ آنگاه به حسن و حسین فرمود: آن شخص در مورد عفو گناه خود، شما را شفیع قرار داد، در این هنگام آیه ۶۴ سوره نساء نازل شد: …ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوک فاستغفروالله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما: و اگر گنهکاران که بر اثر گناه به خود ستم کردند، به نزد تو (ای پیامبر) می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آن ها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
کرم امام حسن مجتبی علیه السلام
بنا به فرموده قرآن؛ لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ؛ هرگز نایل نمى شوید به برّ و احسان و تفضّل الهى تا اینکه انفاق و بذل کنید از چیزهایى که دوست مى دارید و علاقه مند هستید به آنها و آنچه انفاق مى کنید پس خداوند داناست به آن و از بین نمى رود و به جزاى آن مى رسید.(کریمه آل عمران/ شریفه ۹۲)
بر حسب این آیه امام حسن مجتبی کریم بود و هیچگاه سائلی را رد نکرده و در برابر درخواست او «نه» نگفتند و همواره انفاق و بخشش کرد. تا جائی که می شود گفت: بارزترین ویژگی کریم آل طه که بهترین سرمشق برای دوستداران او است، بخشندگی بسیار و دستگیری از دیگران است. لذا وقتی از حضرت پرسش می شود: «چگونه است که هیچ گاه سائلی را رد نمی کنید؟ حضرت پاسخ می دهند: من سائل درگاه خدا هستم و راغب در پیشگاه اویم و من شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را رد کنم و خداوند مرا عادت داده که نعمت هایش را بر من فروریزد و من نیز در برابر او عادت کرده ام که به مردم توجه کنم و نعمت های خدا را به آنان ببخشم».
نقل است عربی که صورتش خیلی زشت و قبیح منظر بود سر سفره امام حسن مجتبی آمد و از روی حرص تمام غذا را خورد و تمام کرد. امام حسن علیه السلام که کرامتش برای همه معلوم بوده از غذا خوردن عرب خوشش آمد و شاد شد و در وسط غذا از او پرسید: تو عیال داری یا مجردی؟ گفت: عیالمندم، فرمود: چند فرزند داری؟ گفت: هشت دختر دارم که من به شکل از همه زیباترم، اما ایشان از من پرخورترند. امام تبسم فرمود: و او را ده هزار درهم انعام دادند و فرمودند: این قسمت تو و زوجه ات و هشت دخترت باشد.
فروتنی حافظ ایمان
خداوند در کریمه بقره شریفه ۱۴۳ می فرماید: و کذلک جعلناکم أمه وسطا لتکونوا شهداء على الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا و ما جعلنا القبله التی کنت علیها إلا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب على عقبیه و إن کانت لکبیره إلا على الذین هدى الله و ما کان الله لیضیع إیمانکم إن الله بالناس لرؤف رحیم؛
و بدین گونه شما را امتى میانه قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر بر شما گواه باشد. و قبله اى را که [چندى] بر آن بودى، مقرر نکردیم جز براى آنکه کسى را که از پیامبر پیروى مى کند، از آن کس که از عقیدهء خود برمى گردد بازشناسیم؛ و البته [این کار] جز بر کسانى که خدا هدایت [شان] کرده، سخت گران بود؛ و خدا بر آن نبود که ایمان شما را ضایع گرداند، زیرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است.
این آیه نشان می دهد که فقط کسانی در آزمایشات سربلند خواهند بود که ایمان آنان هدایتی از سوی خدا بوده باشد لذا هرگز به ایمان خود نباید غره شویم و همواره باید ایمان و هدایت خود را از پروردگار عالم درخواست نماییم. خداوند ایمانهایی را که ریشه در هدایت الهی داشته باشند از روی رحمتش ضایع نمی کند و ثابت قدم می دارد. خلاصه باید خود را مستحق ثبات در ایمان ندانیم و همواره در برابر خدا متواضع باشیم و از خدا بخواهیم که آنی و کمتر از آن ما را به خود وا مگذارد و الا اگر به خودمان باشد در امتحانات پایمان خواهد لغزید.
امام مانند جدش رسول الله بدون هیچ تکبری روی زمین می نشست و با تهی دستان هم سفره می شد. روزی سواره از محلی می گذشت که دید گروهی از بینوایان روی زمین نشسته اند و مقداری نان را پیش خود گذارده اند و می خورند. وقتی امام حسن مجتبی را دیدند، به ایشان تعارف کردند و حضرت را سر سفره خویش خواندند.
امام از مرکب خویش پیاده شد و این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرین»؛ «خداوند خودبزرگ بینان را دوست نمی دارد (نحل/۲۳).» سپس سر سفره آنان نشست و مشغول خوردن شد. وقتی همگی سیر شدند، امام آنها را به منزل خود فرا خواند و از آنان پذیرایی فرمود و به آنان پوشاک هدیه کرد.(بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۵۲)
آن حضرت همواره دیگران را نیز بر خود مقدم می داشت و پیوسته با احترام و فروتنی با مردم برخورد می کرد. روزی ایشان در مکانی نشسته بود. برخاست که برود؛ ولی در این لحظه، پیرمرد فقیری وارد شد. امام به او خوشامد گفت و برای ادای احترام و فروتنی به او، فرمود: «ای مرد! وقتی وارد شدی که ما می خواستیم برویم.
آیا به ما اجازه رفتن می دهی؟ و مرد فقیر عرض کرد: «بله، ای پسر رسول خدا! (ملحقات احقاق الحق، سید نور الله مرعشی التستری، مطبعه الاسلامیه، تهران، ۱۳۹۵ق، ج۱۱، ص۱۱۴٫)
- ۹۶/۰۳/۲۱