گفتمان امام و انقلاب؛ فرامکتبی روشن برای همه زمان ها
دیدگاه
گفتمانی که میتواند به مقابله با این جبهه باطل برخیزد و جبهه حق را در برابر شیطان پیروز کند، تفکر مبتنی بر مهدویت و عاشورا است … و «گفتمان انقلاب و امام (ره) » بر این اصل شکلگرفته است.
صاحبنیوز– حجتالاسلام امیرحسین مستأجران/ جهان به شدت گرفتار دوقطبی شرق و غرب بود و هیچ ندای آزادیطلبی، جرأت بلند کردن بیرق آزادی و حریت را نداشت و همیشه نواها و نداهای آزادیطلب، یا در نطفه کور میشدند و یا از محور اصلی خود خارجشده و برای ابقاء به دامان یکی از مستکبرین “بلوک غرب و شرق” پناهنده میشدند …
در این میان شاهد آن بودیم که پیرمردی از تبار امام حسین علیهالسلام، با دستخالی و قلبی مالامال از ایمان الهی چراغ هدایت اسلامی را برافروخت و یکه و تنها پیام آزادی و آزادگی و ایستادگی در برابر ابرقدرتها را برای جهانیان به ارمغان آورد.
اکنون نیز اگر خوب به اطراف بنگریم، جهانی پر از هیاهو و آشوب را میبینیم که هرروز از اطرافواکناف آن خبرهای دهشتناکی مخابره میشود؛ در این میان ایران اسلامی را میبینیم که فارغ از این “آشفتگی جهانی”، همچون طفلی که در آغوش مهربان مادر غنوده و هیجانات ساختگی اطراف، خاطرش را آزرده نکره است، آرام و باوقار به رشد و تعالی خود میاندیشد.
اکنون …
اکنون دیگر اثری از هشت سال جنگ خانمانبرانداز نیست و ایران جزو هشت کشور تصمیمساز جهان است؛
اکنون ایران “جزیره ثباتِ” منطقه و جهان است؛ درحالیکه جهان را فتنههای عجیبوغریبی در برگرفته و حتی این فتنهها تا قلب اروپای بهاصطلاح متمدن نیز رسیده است؛
اکنون دیگر ایران، “ژاندارم منطقه”ای آمریکای ستمگر نیست، بلکه یکی از قدرتهای جهانی شده و محور بسیاری از تصمیمات جهانی است؛
اکنون درحالیکه بیشترین هجمهها علیه ایران و تشیع شکلگرفته، انقلاب اسلامی بیشترین دامنه نفوذ را برای تشیع در طولِ تاریخ ایجاد کرده است؛
اکنون درحالیکه هنوز به ” اربعین انقلاب ” نرسیدهایم، پس از پیروزی بر نظام شاهنشاهی که 2500 سال ستم و بیداد، از انقلاب اسلامی ایران، ندای “وحدانیت و عدالت” به گوش جهانیان رسیده است.
امام خمینی (ره) و ایستادگی در برابر مستکبرین جهانی
درحالیکه گاندیها و مائوئیسمها و دیگر مبارزان ملتها، جرأت نداشتند نوک پیکان مبارزات خود را علیه مستکبرین نشانه روند؛ و هر ندای حقطلب و استقلالطلب، برای بقای سیاسی و اجتماعی خود مجبور به انتخاب یکی از مستکبرین شرقی یا غربی بود؛ آن پیرمرد وارسته، آن انسان پیوسته، آن بزرگمردی که کوهی از ایمان و نورانیت الهی بود، با بیرقی از “حریت و آزادگی” در دست و پیامی از کرببلای حسین علیهالسلام (هیهات منا الذله)، نوک پیکانِ مبارزهی خود را بر مستکبرین و ابرقدرتهای شرق و غرب نشان رفته و پیغام “نه شرقی و نه غربی” را در تمام جهان گسترش داد.
شکستن استخوانهای پوسیده تفکر مستکبرین در برابر درایت امام خمینی (ره)
بلوک غرب و شرق با سرکردگی بلافصل صهیونیسم بینالملل به دنبال استثمار و به بردگی کشاندن ملتها و سیطرهی تاریکیِ قدرتِ خود برجهان بوده و غباری از یأس و دلمردگی و سیاهی بر ذهنها و دلهای جهانیان افشانده بود؛ و ملتها در بند قدرتطلبی و فزونخواهی مستکبرین جهانی بودند.
در این میان “سید روحالله” با ادبیاتی جدید، “نورِ امید” را در دلهای آزادگان روشن کرد و به مقابله با ستمگری ابرقدرتها پرداخت، بهگونهای که فزون خواهان غرب و شرق مجبور به تغییر ماهیت استراتژیِ خود شدند و دیری نپایید که ورشکستگی شوروی – یکی از دو قطب قدرت جهانی – را شاهد بودیم.
در نامهای که حضرت امام خمینی (ره) -قبل از فروپاشی شوری – به گورباچف نوشتند آمده است:
” جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که ازاینپس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چراکه مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چراکه مکتبی است مادی و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به درآورد. ”
و به روایت تاریخ پس از چندی شاهد فروپاشی این قدرت جهانی بودیم.
گفتمان انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره)
اما چه شد که بزرگترین قدرتهای جهان در برابر این “بزرگمرد تاریخِ جهان” مجبور به تغییر استراتژی و قبول شکست شدند؟ چه شد که این “مرد الهی” توانست تفکر ناب شیعی را به جهانیان بچشاند و حاکمیت اسلام را در جهان پدیدار سازد؟
مسلماً گفتمان انقلاب اسلامی که بر اساس هدایتهای عالمانه و مدبرانه رهبر کبیر انقلاب اسلامی شکل گرفت نقش به سزایی در این امر داشت.
مخالفان و موافقان گفتمان انقلاب اسلامی …؟!
“زهد و ساده زیستی ” حضرت امام خمینی (ره) به تأسی از امیرالمؤمنین علیهالسلام، یکی از ارکان اصلیِ این ” گفتمان ” است؛ بهگونهای که پس از فوت آن “مرد ربانی و عالم صمدانی” شاهد آن بودیم که حتی ریالی از بیتالمال المسلمین را برای خود نیاندوخت و با کمترین امکانات مادی زندگی کرد و دار فانی را وداع گفت؛ و همین امر باعث شد که بتواند الگویی برای مبارزه و ایستادگی در برابر طاغوتهای زمانه بوده و اسوه ایستادگی در برابر جهان خواران باشد.
ولی اکنون برخی افراد با بیشرمی و بیحیایی، خود را بر سر سفره انقلاب میدانند و در خانههایی زندگی میکنند که به کاخهای پهلوی تنه میزند؛ دفتر کارشان در کاخهای مرمرِ طاغوت است؛ زندگیشان در مرفهترین و بهترین مناطق ایران و دیگر کشورهای جهان است. بدون تردید ایشان با “اشرافی گری” که سمّ مهلکی برای تبیین گفتمان انقلاب اسلامی است به مبارزه پنهان با منویات و رهنمودهای حضرت امام (ره) پرداختهاند.
“عدالت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی” نیز از ارکان اصلی گفتمان انقلاب اسلامی است که با هدایت الهی بنیانگذار انقلاب اسلامی به یک مطالبه عمومی بدل شد. بر اساس این تفکر، فقیر و غنی در حکومت اسلامی برابر هستند و باید بر اساس انسانیت، با عدالت و مروت با مردمان رفتار شود.
اما اکنون شاهد آن هستیم که برخی از صاحبان زر و زور و تزویر و وارثان جاه و مقام و طالبان ثروت و قدرت، با پُررویی تمام، جایگاه خود را بر اریکه قدرت مستحکم میکنند و با پایمال کردن حقوق اقتصادی و اجتماعی و سیاسیِ تودهها و مستضعفین، برای خود جاه و جلالی فراهم کردهاند و با گستاخی تمام، مفسدان اقتصادی را ذخایر نظام میدانند و تمام تلاش خود را برای ثروتاندوزی و قدرتطلبی در دنیای فانی به کار بستهاند.
“شجاعت”، “درایت و تدبیر”، “ایستادگی در برابر مستکبران”، “یاری محرومان”، ” احیای گفتمان مهدویت”، ” دفاع از مبانی تفکر شیعی و گسترش فرهنگ عاشورایی ” و …، از مبانی گفتمان انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (ره) بود؛ گر چه برخی به خاطر مطامع دنیا، از این تفکر رویگردان شدهاند و به سیاستهای معاویههای زمانه تن دادهاند و تسلیم کیسههای زرِ یزیدیان کنونی شدهاند؛ ولیکن این تفکر علیرغم دشمنیها و کارشکنیهای بسیار، “گنجینه”ای است که از معارف حقّه اهلبیت علیهمالسلام نشأتگرفته و “آب حیاتی” است که انسانهای حریتخواه جهان را سیراب خواهد کرد.
دوای دردهای جهان، با احیای این گفتمان
“الا إنّ الشیطان قَد جَمَعَ حزبَهُ و استَجلَبَ خَیلَهُ و رِجلَه” آگاه باشیم که شیطان با تمامی سربازان سواره و پیاده خود به میدان مبارزه با حق آمده است و تنها گفتمانی که میتواند به مقابله با این جبهه باطل برخیزد و جبهه حق را در برابر با شیطان پیروز گرداند، تفکر مبتنی بر گفتمان مهدویت و عاشورا میباشد … و “گفتمان انقلاب اسلامی و حضرت امام (ره) ” بر این اصل شکلگرفته است.
بر اساس تفکر ناب شیعی و گفتمان عدالت محور حضرت امام خمینی (ره) بود که این انقلاب شکل گرفت و بر همین اساس است که مستضعفین جهان خواهند توانست بر مستکبران پیروز شوند؛ بر همین مبناست که انسانیت را میتوان از دستِ کید و مکر و گمراهیِ شیاطین زمانه رهایی بخشید؛ با تفکر و اندیشه ورزی بر اصول این گفتمان است که میتوان به حکومت الهی رسید و مقدمهای برای رسیدن به حکومت منجی عالم بشریت، حضرت مهدی (عج)، بود؛ که:
سالها میگذرد حادثهها میآید / انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
… باید برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی، اندیشکده های بزرگ شیعی شکل داده و بر اساس همین گفتمان و رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره) و با رهبری مدبرانه و خردمندانه و حکیمانه حضرت امام خامنهای مدظله، به تلاش و تکاپوی علمی و عملی پرداخت تا بیرقِ اسلام و عدالتطلبی ایران اسلامی را به انقلاب حضرت مهدی (عج) پیوند دهیم. إنشاءالله
إنّهُم یَرَونه بعیداً و نراهُ قریباً
- ۹۶/۰۳/۱۶