روی خط کتاب آزادی معنوی؟71
کند و سود را ببرد و یا باید راست بگوید ، امانت بورزد و از سود صرف
نظر کند . اینجاست که میبینیم بشر که دم از اخلاق و عدالت میزند پای عمل
که میرسد ضد اخلاقف و ضد عدالت عمل میکند . ن چیزی که پشتوانه اخلاق و
عدالت است و اگر در انسان وجود پیدا کند انسان به سهولت راه اخلاق و
عدالت را در پیش میگیرد و سود را کنار میزند تنها ایمان است . چه
ایمانی ؟ ایمان به خود عدالت و ایمان به خود اخلاق . چه وقت انسان به
عدالت بعنوان یک امر مقدس و به اخلاق به عنوان یک امر مقدس ایمان
پیدا میکند ؟ آنوقت که به اصل و اساس تقدس یعنی خدا ، ایمان داشته
باشد . لهذا بشر عملا بان اندازه به عدالت پایبند است که به خدامعتقد
است ، آن اندازه عملا به اخلاق پایبند است که بخدا ایمان دارد . مشکل عصر
ما همین است . خیال میکردند که علم کافی است ، اگر ما عدالت و اخلاق را
بشناسیم و به آنها عالم باشیم کافی است برای اینکه اخلاقی و عادل باشیم ،
ولی عمل نشان داد که اگر علم منفک از ایمان بشود نه تنها برای اخلاق
وعدالت مفید نیست ، بلکه مضر هم هست . مصداق قول سنائی میشود که : "
چو دزدی با چراغ آید |
گزیدهتر برد کالا |
" .
اما اگر ایمان پیدا شد ، اخلاق و عدالت پا بر جا میشود . اخلاق و عدالت
بدون ایمان مذهبی مثل نشر اسکناس بدون پشتوانه است . ایمان مذهبی که
آمد ، اخلاق و عدالت هم میآید . آنوقت ما میبینیم دراسلام مسئله پرستش
خدا بصورت یک امر مجزا از اخلاق و عبادت قرار داده نشده است . یعنی
عبادت را که اسلام دستور میدهد ، چاشنی آنرا اخلاق و عدالت قرار میدهد ،
یا بگوئیم عدالت و اخلاق را که طرح میکند چاشنی آنرا
- ۹۵/۰۴/۱۰