نفوذی شیطونه؟
بنده در قبل از انتخابات مسئلهی نفوذ را مطرح کردم؛ آقایان! این نفوذ
مسئلهی مهمّی است. نفوذ مسئلهی مهمّی است بنده هم که این را عرض میکنم نه
به خاطر این است که حالا یک احتمالی به ذهنم میآید که ممکن است نفوذ
کنند؛ نه، ما از خیلی چیزها مطّلعیم؛ از خیلی حوادثی که دارد در کشور رخ
میدهد که غالباً عموم مردم یا حتّی خیلی از خواص مطّلع نمیشوند ما مطّلع
میشویم. من از روی اطّلاع دارم عرض میکنم که برنامهی نفوذ در کشور یک
برنامهی جدّی استکبار است، برنامهی جدّی آمریکاییها است؛ دارند دنبال
میکنند که نفوذ کنند. اشتباه نشود! این نفوذ برای این نیست که از یک جایی
کودتا بشود؛ نه، میدانند که در ایران، در جمهوری اسلامی، با ساختی که
جمهوری اسلامی دارد کودتا معنی ندارد. یک جاهایی یکوقت داخل فلان نیروی
مسلّح نفوذ میکنند برای اینکه بیایند کودتا کنند، یکی را ببرند، یکی را
بیاورند؛ نه، این نفوذ برای کودتا نیست، این نفوذ برای دو منظور دیگر است.
یکی از آماجهای این نفوذ مسئولانند؛ آماج دوّم مردمند. مسئولان آماج این
نفوذند؛ برای چه؟ هدف چیست؟ هدف این است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و
تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظهی
هزینه و فایده احساس کند که باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند؛
نفوذ برای این است به این نتیجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه
را ایجاد کند؛ نفوذ برای این است که این محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود.
آنوقت، وقتی نتیجه این بشود که فکر مسئولین و ارادهی مسئولین در مشت
دشمن قرار بگیرد، دیگر لازم نیست دشمن بیاید دخالت مستقیم بکند؛ نه، مسئول
کشور همان تصمیمی را میگیرد که او میخواهد. وقتی محاسبهی این حقیر عوض شد،
تصمیمی را میگیرم که او میخواهد؛ من همان کاری را که او میخواهد مفت و
مجّانی انجام میدهم؛ گاهی بدون اینکه خودم بدانم -یعنی اغلب بدون اینکه
خودم بدانم- این کار انجام میدهم. [بنابراین] سعی میکنند محاسبات مسئولین
را عوض کنند. پس آماج اوّل مسئولینند
آماج دوّم مردمند. باورهای مردم باید عوض بشود؛ باور به اسلام، باور به
انقلاب، باور به اسلام سیاسی، باور به اینکه اسلام غیر از کارهای شخصی
وظایف عمومی هم دارد، حکومت هم دارد، جامعهسازی هم دارد، تمدّنسازی هم
دارد؛ باور به نفی اینها [جایگزین شود]. اینها باید از ذهن مردم زدوده
بشود، عکسش در ذهن مردم جا بگیرد.
[میخواهند] باور به استقلال را عوض کنند. بعضیها البتّه ناشیگری میکنند؛
میبینیم گاهی اوقات در بعضی از مطبوعات، صریحاً استقلال کشور را یک امر
قدیمی و کهنهشده میدانند و میگویند امروز دیگر استقلال کشورها مطرح نیست.
یعنی چه؟ یعنی در نقشهی جغرافیای جهانی یک قدرتی وجود دارد، آن قدرت تصمیم
میگیرد و همه عمل میکنند -مثل حرارت مرکزی- یک جایی یک چیزی تولید میکند،
بقیّه مصرف میکنند. این را دارند ترویج میکنند؛ نفوذ یعنی این. البتّه این
کاری است که دارد انجام میگیرد.
یکی از چیزهایی که نفوذ در باورهای مردم هدف قرار میگیرد این است که
خیانتهای غرب را فراموش کنند. آقایان! ما از غرب صدمه دیدهایم. در تبلیغات
جهانی تکیه میکنند روی اینکه چرا در جمهوری اسلامی، بعضیها -گاهی هم اسم
بنده را بالخصوص میآورند- با غرب مخالفند، چرا با آمریکا مخالفند. باید
فراموش نکنیم که غرب با ما چه کرده. من طرفدار قطع رابطهی با غرب نیستم
-حالا این را هم عرض خواهم کرد- این را همه میدانند. من هشت سال رئیسجمهور
بودم، با همین کشورها و با همین رؤسای جمهور نشستهام، برخاستهام و صحبت
کردهام. الان هم همینجور است؛ الان هم ازجملهی برنامههای میهمانهای
آقای رئیسجمهور ملاقات با بنده است. در حرفها هم که با همدیگر فحش و
فحشکاری نمیکنیم؛ حرف میزنیم و تفاهم میکنیم. ما مخالف ارتباط با غرب
نیستیم [امّا] مسئله این است که بدانیم با چه کسی داریم تعامل میکنیم و
بدانیم طرف ما چه کسی است
- ۹۴/۱۲/۲۳