روی خط کتاب آزادی معنوی -16
شر قدیم جاهل و نادان بود ، چون
نادان بود وقتی با بیماریها روبرومی شد،از داروی مخصوصی که تعیین کرده بود ، هیچ نتیجه نمیگرفت ولی
امروز که دانا شده کافی است که آن طرز معالجه را دور بریزد و معالجه
جدید راجای آن بیاورد . مامیخواهیم ببینیم آیا بشر قدیم که آزادی دیگران
را سلب میکرد از این جهت بود بود که نمیدانست ؟ از روی نادانی ، آزادی
را سلب میکرد ، خیر ، نادانی و دانش در او تأثیری نداشت ، از روی
دانش سلب میکرد ، بخاطر اینکه سود خودش را تشخیص میداد . آیا بشر
قدیم که آزادی و حقوق دیگران را محترم نمیشمرد ازاین جهت بود که
قوانینش اینطور وضع شده بود ؟ که تا قانون را عوض کردیم ، دیگر تمام
بشود ؟ مانند قوانین قرار دادی که بشر میگذارد مثلا در آمریکا بگویند
قانون برگدی ملغی ، همینکه گفتند قانون بردگی ملغی ، دیگر واقعا بردگی
ملغی شد ؟ یا شکل و فرمش عوض شد ، محتوی همان محتوی است . آیا علت
اینکه بشر قدیم آزادی و حقوق را محترم نمیشمرد طرز تفکر فلسفیاش بود ؟
هیچکدام از اینها نبود . فقط یک چیز و آن منفعت طلبی بود . بشر قدیم به
حکم طبیعت فردی خودش منفعت طلب بود ، سود طلب بود ، از هر وسیلهای
میخواست به نفع خودش استفاده کند . یکی از وسائل ، افراد بشر بودند ،
همانطوری که از چوب و سنگ و آهن و گوسفند و گاو و اسب و قاطر میخواست
به نفع خودش استفاده کند از انسان هم میخواست استفاده بکند ، آنوقتی که
درختی را میکاشت یا میبرید ، چیزی که دربارهاش فکر نمیکرد خود آن درخت
بود . فقط درباره خودش فکر میکرد . گوسفند را اگر چاق میکرد و آنوقتی که
سرش را میبرید چه منظوری داشت ؟
- ۹۴/۱۲/۱۳