اخبار همایش-6
- ۱ نظر
- ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۱۶
این نمونهای بود از زهاد و عبادی که در آن زمان بودند .
این زهد و عبادت چقدر ارزش دارد ؟ این ، ارزش ندارد که آدم در رکاب مردی مانند علی باشد اما در راهی که علی دارد راهنمائی میکند و در آنجائی که علی فرمان جهاد میدهد شک کند که آیا این درست است یا نادرست ، و عمل به احتیا کند ، بنارابر احتیاط بگذارد . مثل اینکه میگویند : چرا ما روزه شک دار بگیریم ؟ میبینید که در میان مردم هم این حرف خیلی زیاد است : چرا ما روزه شک دار بگیریم ، این چه کاری است ؟ چرا جائی بجنگیم که شک داریم ؟ میرویم جائی که روزهای که میگیریم روزه شک دار نباشد . این چه ارزشی دارد ؟ اسلام بصیرت میخواهد ، هم عمل میخواهد و هم بصیرت . این آدم ( خواجه ربیع ) بصیرت ندارد . در دوران ستمگری مانند معاویه و ستمگرتری مانند یزیدبن معاویه زندگی میکند ، معاویهای که دین خدا را دارد زیر و رو میکند ، یزیدی که بزرگترین جنایتها را در تاریخ اسلام مرتکب میشود و تمام زحمات پیغمبر دارد هدر میرود ، آقا رفته یک گوشهای را انتخاب کرده شب و روز دائما مشغول نماز خواندن است و جز ذکر خدا کلمه دیگری بزبانش نمیآید ، یک جمله ای هم که بعنوان اظهار تأسف از شهادت حسین بن علی ( ع ) میگوید ، بعد پشیمان میشود که این ، حرف دنیاشد ، چرا بجای آن ، سبحان الله ، الحمد لله نگفتم ؟ چرا بجای آن یا حی یا قیوم نگفتم ؟ چرا الله اکبر نگفتم ، لا حول و لا قوش الا بالله نگفتم ؟ این با تعلیمات اسلامی جور در نمی آید . « لا یری الجاهل الا مفرطا او مفرطا » (1) جاهل یا تند میرود یا پاورقی : |
که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند " . میگویند بعدها استغفار میکرد که
چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به بان آوردم . همین آدم در دوران امیرالمؤمنین علی ( ع ) جزو سپاهیان ایشان بوده است ، یکروز آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض کرد : یا امیرالمؤمنین انا شککنا فی هذاالقتال . " انا " را هم که میگوید معلوم میشود که او نماینده عدهای بوده است . یا امیرالمؤمنین ! ما درباره این جنگ شک و تردید داریم ، میترسیم این جنگ ، جنگ شرعی نباشد . چرا ؟ چون ما داریم با اهل قبله میجنگیم ، ما داریم با مردمی میجنگیم که آنها مثل ما شهادتین میگویند ، مثل ما نماز میخوانند ، مثل ما رو به قبل میایستند . و از طرفی شیعه امیرالمؤمنین بود نمیخواست کناره گیری کند گفت یا امیرالمؤمنین ! خواهش میکنم به من کاری را واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد ، من را به جائی و دنبال مأموریتی بفرست که در آن شک نباشد ( 1 ) . امیرالمؤمنین هم فرمود بسیار خوب اگر تو شک میکنی پس من تو را به جای دیگری میفرستم . نمیدانم خودش تقاضا کرد یا ابتداء حضرت او را به یکی از سر حدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود . کار سربازی میخواست انجام بدهد اما در سر حد کشور اسلامی که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی بمیان آمد طرفش کفار یا بت پرستان باشند ، غیر مسلمانها باشند . خوب پاورقی : |
اَلْعُلَماءُ فى اَنـْفُسِهِمْ خانَةٌ اِنْ کَـتَمُوا النَّصیحَةَ اِنْ رَاَوْا تائِها ضالاًّ لایَهْدونَهُ اَوْ مَیِّتا لا یُحْیونَهُ فَبِئْسَ ما یَصْنَعونَ لاَِنَّ اللّه َ تَبارَکَ وَ تَعالى اَخَذَ عَلَیْهِمُالْمیثاقَ فِى الْـکِتابِ اَنْ یَاْمُروا بِالْمَعْروفِ وَ بِما اُمِروا بِهِ وَ اَنْ یَنْهَوْا عَمّا نُهوا عَنْهُ وَ اَنْیَتَعاوَنوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا یَتَعاوَنوا عَلَى الاِْثْمِ وَ الْعُدْوانِ؛
« اصول کافى، جلد 8، صفحه 54»
امام محمد باقر علیهالسلام فرمودند: اگر دانشمندان نصیحت را پنهان دارند، خیانت کردهاند. اگر سرگشته گمراهى را دیدند و او را راهنمایى نکردند و یا (دل) مرده اى را زنده ننمودند، وه که چه کار زشتى کردهاند!
چون خداوند تبارک و تعالى در کتاب از ایشان پیمان گرفته که به معروف و آنچه فرمان یافتهاند فرمان دهند و از آنچه نهى شدهاند نهى کنند و بر نیکوکارى و پرهیزکارى، یکدیگر را یارى کنند و در گناه و ستم یکدیگر را یارى نکنند.