روی خط کتاب آزادی معنوی-95
یکی دو نفر از صحابه ابا عبدالله که خودشان رابرای
ایشان سپر قرار داده بودند ، روی خاک افتادند . یکی از آنها سعید بن
عبدالله حنفی به حالی افتاد که وقتی نماز ابا عبدالله تمام شد ، دیگر
نزدیک جان دادنش بود . آقا خودشان را به بالین او رساندند . وقتی به
بالین او رسیدند ، او جمله عجیبی گفت عرض کرد : " یا ابا عبدالله !
اوفیت ؟ " آیا من حق وفا را بجا آوردم ؟ مثل اینکه هنوز هم فکر میکرد
که حق حسین آنقدر بزرگ و بالاست که این مقدار فداکاری هم شاید کافی
نباشد . این بود نماز ابا عبدالله در صحرای کربلا .
ابا عبدالله در این نماز تکبیر گفت ، ذکر گفت ، « سبحان الله » گفت
، « بحول الله و قوته اقوم واقعد » گفت ، رکوع و سجود کرد ، دو سه ساعت
بعد از این نماز برای حسین ( ع ) نماز دیگری پیش آمد ، رکوع دیگری پیش
آمد ، سجود دیگری پیش آمدآبشکل دیگری ذکر گفت . اما رکوع ابا عبدالله
آن وقتی بود که تیری به سینه مقدس وارد شد و ابا عبدالله مجبور شد تیر
را از پشت سر بیرون بیاورد . آیا میدانید سجود ابا عبدالله به چه شکلی
بود ؟ سجود بر پیشانی نشد چون ابا عبدالله قهرا ازروی اسب بر زمین افتاد
. طرف راست صورتش را روی خاکهای گرم کربلا گذاشت . ذکر ابا عبدالله
این بود :
« بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله » .
و لا حول و لا قوش الا بالله العلی العظیم و صلی الله علی محمد و آله
الطاهرین دریافت.
- ۹۵/۰۸/۲۰