روی خط کتاب آزادی معنوی-56
است . « اما بنعمة ربک فحدث »( 1 ) خدا بتو سلامت داده ، قوت داده ،
قدرت و نیرو داده . تو که میتوانی کمرت را راست بگیری چرا بیخود کج
میکنی ؟ تو که میتوانی گرنت را راست نگه داری چرا بیخود کج میکنی ؟ چرا
بیخود آه میکشی ؟ آخر آه کشیدن یعنی یک دردی دارم ، خدا که بتو دردی
نداده ، چرا آه میکشی ؟ این کفران نعمت خداست . آیا علی همین طور راه
میرفت که من و تو راه میرویم ؟ آیا علی این جور عبا بر سر میکشید و
اینور و آنور میرفت ؟ ! اینها از اسلام نیستند . « اشداء علی الکفار »در
مقابل بیگانه ، شدید ، محکم مثل سد اسکندر ، آهنین .
در میان خودشان ، با مسلمانها چطور ؟ « رحماء بینهم »مهربان ، دوست و
صمیمی . باز وقتی میرویم سراغ مقدسهای خودمان ، چیزی که در وجود اینها
نمیبینیم ، صمیمیت ومهربانی نسبت به دیگران است . همیشه اخم کرده و
عبوسند ، با احدی نمیجوشند ، با احدی نمیخندند ، با احدی تبسم نمیکنند ،
بر سر همه مردم دنیا منت دارند ، اینها مسلمان نیستند ، خودشان را به
اسلام بسته اند . این هم خصوصیت دوم . خوب آیا همین دیگر کافی است ؟
شدت در مقابل کفار و مهربانی وصمیمیت نسبت به مسلمین برای مسلمان بودن
کافی است ؟ نه .
« تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا »( 2 ) .
در عین حال همین فرد شدید در مقابل بیگانه و صمیمی و مهربان در میان
خودیها و با مسلمانان را وقتی در محراب عبادت میبینی ، در
پاورقی :
1 - سوره ضحی ، آیه . 11
2 - سوره فتح ، آیه . 29
- ۹۵/۰۲/۰۶