مُتعه یا ازدواج موقت هرچند در اسلام حلاله، اما هر چیزی که حلال بود، واجب نیست انجام بشه! مخالفین شیعه از چهارده قرن قبل تا به امروز وقتی حریف استدلال‌های عُلمای شیعه در مورد حلال بودن مُتعه نمیشن سریع این جمله رو میگن:«اگه حلاله، چرا اجازه نمیدی خواهر و یا دخترت به عقدموقت کسی دربیاد؟!!». خُب جوابش معلومه:«هر حلالی که واجب نیست! مثلاً داماد شما با زنِ شما که مادرزنشه مَحرمه؛ خوبه دامادت بیاد به زنت بگه من و شما که محرمیم بیا با هم بریم حموم، به عورت همدیگه هم نگاه نمی‌کنیم! هیچ قصد شهوتی هم نداریم.»

در مورد متعه هم همینه؛ در شأن بسیاری از افراد نیست که به این کار دست بزنند، چه از نظر حیثیتی و چه از نظر بهداشتی!

یادمون باشه «حلال یا جایز بودن به معنای واجب بودن نیست.»

(از این خلاصه‌تر نمی‌تونستم بنویسم)

در این زمینه، گفتگویی بین ابوحنیفه و مومن الطاق رخ داده که برای طولانی نشدن مطلب، إن شاءالله آن را در پاورقی می‌نویسم.*

_______________________________________

*- ابوحَنیفه: آیا به نظرت مُتعه حلال است؟  /  مومنِ طاق: آری! حلال است  /  ابوحنیفه(با حالت تمسخر): پس چرا اجازه نمی‌دهی دختران و خواهرانت بروند متعه دیگران بشوند و برایت درآمد کسب کنند؟!!  /  مومن طاق: این طور نیست که هر عمل و شغلی که حلال شد مردم به آن راغب باشند، و برای هر کس مرتبه و مقامی است رفیع، که بزرگ‏تر از آن است که هر کاری را انجام دهد؛ و لکن تو ای ابوحنیفه! چه می‏‌گویی در آب انگور جوشیده (نبیذ)، آیا حلال است؟ (نبیذ: نوعی شراب که نزد شیعه حرام و نزد مخالفین حلال است)

ابوحنیفه: آری حلال است. /  مومن طاق: پس چرا زنان خود را منع می‏‌کنی از این‌که در میخانه بنشینند و به نبیذ فروشی مشغول گردند و پولی به دست آورند؟!! (اصحاب امام صادق علیه السلام/ علی محدث زاده / ص 340)

و ابوحنیفه این‌چنین ذلیل شد و پاسخی نداشت!