< امام حسین از دیگاه شهید مرتضی مطهری (ره) :: (معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

(معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

محور فراخوان مقالات ومسابقه انشاء نویسی اعلام شد-برای پوستر طرح بدهید- فامه ام ابیها

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

امام حسین از دیگاه شهید مرتضی مطهری (ره) :: (معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری .......................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

دبیر خانه جدید همایش معلم جاوید- اصفهان - میدان قدس - خیابان ابن سینا- پشت بیمارستان امین - آستان درب امام

(معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

محور فراخوان مقالات ومسابقه انشاء نویسی اعلام شد-برای پوستر طرح بدهید- فامه ام ابیها

(معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

محور فراخوان مقالات ومسابقه انشاء نویسی اعلام شد-برای پوستر طرح بدهید- فامه ام ابیها

آدرس :www.moalemejavid1@chmai.ir/ کانال تلگرام: @moalemejavid/ کانال سروش: معلم جاوید

(معلم جاوید (طرح مطالعاتی شهید مطهری

پوستر فراخوان همایش معلم جاوید -
با 09138109484 از ساعت 19 الی 22 تماس بگیرید.

نماهنگ تصویری/ فرم /پوستر همایش هم روی از روی محل منو دانلود کنید
آدرس :www.moalemejavid1@chmai.ir
کانال تلگرام: @moalemejavid
کانل سروش: معلم جاوید



آهنگ
آهنگ اول:
..ی...
آهنگ دوم:
ی...
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
ملازمان حرم 313

حرف دل

سایت جامع فرهنگی
مذهبی شهید آوینی Aviny.com عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما AmmarName.ir
معبر سایبری فندرسک


استخاره آنلاین با قرآن کریم

['entezarezohoor d8'-'entezarezohoorb3'-'nabi'-'bnazanin'-'broya'-'byekan'-'btraffic'-'bbcnassim']

سوپر کد مرجع کد و قالب های زیبا

گردا سایبری خیبر

Google Pagerank, SEO tools images/bjrzvdqp1

مرجع معرفی و نقد معارف آیین یهود، مبانی صهیونیسم و سیاست های ضداسلامی فرق و جریان های معاند

پیوندها
همایش
:
:

امام حسین از دیگاه شهید مرتضی مطهری (ره)

گروه فرهنگی صبح امید | سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۳۱ ب.ظ



311- مقایسه وضعیت امام حسن (ع ) با امام حسین (ع )  
وقتى که ما وضع امام حسن علیه السلام را با وضع امام حسین علیه السلام مقایسه مى کنیم ، مى بینیم که اینها از هیچ جهت قابل مقایسه نیستند. جهت آخرى که خواستم عرض بکنم این است که امام حسین یک منطق بسیار رسا و یک تیغ برنده داشت . آن چه بود؟ من راى سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ... کان حقا على الله ان یدخله مدخله ...؛ اگر کسى حکومت ستمگرى را ببیند که چنین و چنان کرده است و سکوت بکند، در نزد پروردگار گناهکار است .
امام براى امام حسن این مساءله هنوز مطرح نیست ، براى امام حسن حداکثر این مطرح است که اگر اینها بیایند، بعد از این چنین خواهند کرد. اینکه اگر بیایند بعد از این چنین مى کنند. غیر از این است که یک کارى کرده اند و ما الان سند و حجتى در مقابل اینها بالفعل داریم .
این است که مى گویند صلح امام حسن زمینه را براى قیام امام حسین فراهم کرد. لازم بود که امام حسن یک مدتى کناره گیرى بکند تا ماهیت اموى ها که بر مردم مخفى و مستور بود آشکار شود تا قیامى که بناست بعد انجام گیرد، از نظر تاریخ قیام موجهى باشد. پس از همین قرار داد صلح که بعد معلوم شد معاویه پایبند این مواد نیست ، عده اى از شیعیان به امام حسن عرض ‍ کردند، دیگر الان این قرار داد صلح کاءن لم یکن است . و راست هم مى گفتند؛ زیرا معاویه آنرا نقض کرد و بنابر این شما بیایید قیام کنید.
فرمود: نه ، قیام براى بعد از معاویه ، یعنى کمى بیش از این باید به اینها مهلت داد تا وضع خودشان را خوب روشن کنند، آن وقت وقت قیام است معنى این جمله این است که اگر امام حسن تا بعد از معاویه زنده مى بود و در همان موقعى قرار مى گرفت که امام حسین قرار گرفت قطعا قیام مى کرد. بنابراین از نظر هر سه عاملى که انگیزه هاى صحیح و مشروع و جدى قیام امام حسین بود، وضع امام حسن با وضع امام حسین کاملا متفاوت و متغایر بود.
از او تقاضاى بیعت مى کردند و از این بیعت نمى خواستند. (خود بیعت کردن یک مساءله اى است .) براى امام حسین از ناحیه مردم کوفه اتمام حجت شده بود و مردم مى گفتند کوفه دیگر بعد از بیست سال بیدار شده است . کوفه بعد از بیست سال معاویه غیر از کوفه قبل از بیست سال است ، اینها دیگر قدرشناس على شده اند، قدر شناس امام حسن شده اند، قدرشناس امام حسین شده اند، نام امام حسین که در میان مردم کوفه برده مى شود اشک مى ریزند، دیگر درختها میوه داده اند و زمین ها سرسبز شده است ، بیا که آمادگى کامل است . این دعوتها براى امام حسین اتمام حجت بود. براى امام حسن بر عکس بود، هر کس وضع کوفه را مشاهده مى کرد و مى دید کوفه هیچ آمادگى ندارد. مساءله سوم مساءله فساد عمل حکومت است (فساد حاکم را عرض نمى کنم ، فساد عمل حکومت مطلب دیگرى است ) . معاویه هنوز در زمان امام حسن دست بکار نشده است تا ماهیتش ‍ آشکار گردد، و تحت عنوان امر به معروف و نهى از منکر زمینه اى براى قیام باشد، یا به اصطلاح تکلیفى بالفعل به وجود آید، ولى در زمان امام حسین صددرصد این چنین بود.(318)
312- صلح موقت امام حسن  
پس از معاویه حکومت متعلق له حسن است و اگر براى او حادثه اى پیش ‍ آمد متعلق به حسین . این جمله مفهومش این است که این صلح یک مدت موقتى دارد، نه اینکه امام حسن گفت دیگر ما گذشتیم و رفتیم ، این تو و این خلافت ، تا هر وقت هر کار مى خواهى بکن ، نه ، تا معاویه هست ، این صلح تا زمان معاویه است ، شامل بعد از زمان معاویه نمى شود، پس معاویه حق ندارد براى بعد از زمان خودش توطئه اى بچیند: و معاویه حق ندارد کسى را به جانشینى خود انتخاب کند.(319)
313- مقایسه ناصحیح شرایط دو امام  
به نظر نمى رسد که در صلح امام حسن ، در آن شرایطى که امام حسن مى زیست ایرادى باشد، و مقایسه کردن میان صلح امام حسن در مسند خلافت با قیام امام حسین به عنوان یک معترض ، با این همه اختلافات دیگرى که عرض کردم مقایسه صحیحى نیست ، یعنى به نظر این جور مى رسد که اگر امام حسن در آن وقت نبود و بعد از شهادت امیرالمؤ منین امام حسین خلیفه شده بود، قرار داد صلح امضا مى کرد، و اگر امام حسن تا بعد از معاویه زنده بود، مثل امام حسین قیام نمى کرد، چون شرایط مختلف بوده است . (320)
فصل یازدهم : مقایسه مقتضیات و شرایط زمان امام حسین (ع ) با سایر ائمه 
314- اوج مظلومیت امام حسین  
السلام علیک با ابا الحسن ، السلام علیک یا امیر المومنین تو و اولاد تو چقدر مظلوم بودید. من نمى دانم آقا امیرالمؤ منین علیه السلام مظلوم تر است یا فرزند بزرگوارش ابا عبدالله الحسین ؟ همان طورى که پیکر على از شر دشمن راحتى ندارد، بدن فرزند عزیزش حسین هم از سر دشمن آسایش ندارد، و شاید به همین جهت است که فرمودند: لا یوم کیومک یا ابا عبدالله ؛ هیچ روزى مانند روز فرزند من حسین نیست . امام حسین ، بدن على علیه السلام را مخفى کرد. چرا؟ براى اینکه به بدن على جسارت نشود، اما وضع کربلا طور دیگرى بود. امام زین العابدین علیه السلام قدرت پیدا نکرد که بدن حسین را بعد از شهادت فورا مخفى کند، نتیجه اش همان شد که نمى خواهم نام ببرم . آن شخص گفت :

لباس کهنه چه حاجت که زیر سم ستور

تنى نماند که پوشنده جامه بر بدنش (321)

315- مقایسه روش امام حسین با سایر ائمه  


این سخن به میان مى آید که سایر ائمه چرا شهید شدند؟ آنها که تاریخ نشان نمى دهد که در مقابل دستگاه هاى جور زمان خودشان قیام کرده و شمشیر کشیده باشند. آنها که ظاهرا سیره شان نشان مى دهد که روششان با روش ‍ امام حسین متفاوت بوده است . بسیار خوب امام حسین شهید شد، چرا امام حسن شهید بشود؟ چرا امام سجاد شهید بشود؟ چرا امام باقر و امام صادق و امام کاظم شهید بشوند؟ و همین طور سایر ائمه . جواب این است : اشتباه است . اگر ما خیال بکنیم روش سایر ائمه با روش امام حسین در این جهت اختلاف و تفاوت داشته است . برخى این طور خیال مى کنند، مى گویند: در میان ائمه ، امام حسین بنایش بر مبارزه با دستگاه جور زمان خود بود، ولى سایر ائمه این اختلاف را داشتند که مبارزه نمى کردند.(322)
316- دستور الهى  


حدیث صحیحى است در کافى به سند بسیار معتبر از ضریس کنانى ، گوید که : حمرا بن اعین شیبانى به امام باقر عرض کرد: قربانت گردم ! ملاحظه مى فرمایید آنچه را در زندگى امیرالمؤ منین علیه السلام و حسنین علیه السلام واقع شد از خروج و نهضت و جهاد فى سبیل الله و آنچه بدان گرفتار شدند از کشته شدن به دست جباران و مغلوبیت و آنچه بر سرشان آمد تا بالاخره کشته شدند و مغلوب گشتند؟
حضرت فرمود: آنچه شد البته خداى تعالى براى ایشان مقدر ساخته بود و سپس آنرا اجرا کرده و امضاء آنرا نموده و حتمى ساخته بود و سپس آنرا اجرا کرد، و قیام على و حسن و حسین علیه السلام فبتقدم علم ذلک الیهم من رسول الله با سابقه علم و دستورى که از رسول خدا به آنها رسیده بود، و هر امامى که سکوت کرد از روى علم و دستور بود.
317- مقایسه شرایط زمانى دو امام  


زمان حضرت صادق با زمان امام حسین از زمین تا آسمان تفاوت داشت . زمان امام حسین یک دوره اختناق کامل بود و لهذا از امام حسین ؛ در تمام مدت امامت ایشان ، آن چیزى که به صورت حدیث نقل شده ظاهرا از پنج شش جمله تجاوز نمى کند.
بر عکس ، در زمان امام صادق در اثر همین اختلافات سیاسى و همین نهضتهاى فرهنگى آن چنان زمینه اى فراهم شد که نام چهار هزار شاگرد براى حضرت در کتب ثبت شده . لهذا اگر فرض کنیم در صورتى که فرضش ‍ هم غلط است ) که حضرت صادق در زمان خودش از نظر سیاسى در همان شرایطى بود که امام حسین بود در صورتى که این طور هم نیست از یک جهت دیگر یک تفاوت زیاد میان موقعیت حضرت صادق و موقعیت امام حسین بود. امام حسین که البته بر شهادتش آثار زیادى بار است اگر شهید نمى شد چه بود؟
یک وجود معطل در خانه و در به رویش بسته ؛ ولى امام صادق اگر فرض هم کنیم که شهید مى شد و همان نتایج امام حسین بر شهادت او بار بود، ولى در شهید نشدنش یک نهضت علمى و فکرى را در دنیاى اسلام رهبرى کرد که در سرنوشت تمام دنیاى اسلام نه تنها شیعه مؤ ثر بوده است .(323)
318- علت سکوت و قیام امامان  


در آنجا مى خواهیم مقدارى درباره مشخصات و خصوصیات عصر امام صادق و فعالیتهایى که امام از نظر اسلامى در عهد خودشان کردند صحبت کنیم که اگر امام حسین هم در این زمان مى بودند، قطعه به همین شکل عمل مى کردند؛ و این زمان با زمان امام حسین چه تفاوتى داشت البته عرض ‍ کردم صحبت این نیست که زمینه حکومت فراهم بود و امام اقدام نکرد، صحبت این است که چرا امام خودش را به کشتن نداد؟ (324)
319- اوضاع جهان اسلام در زمان دو امام  


شهادت امام حسین در سال 61 هجرى است و وفات امام صادق در سال 148، یعنى وفات هاى این دو امام هشتاد و منظور نشود!!! هفت سال با یکدیگر تفاوت دارد. بنابر این باید گفت : عصرهاى این دو امام در همین حدود هشتاد و هفت سال با همدیگر فرق دارد. در این مدت اوضاع دنیاى اسلامى فوق العاده دگر گون شد. در زمان امام حسین یک مساءله بیشتر براى دنیاى اسلام وجود نداشت که همان مساءله حکومت و خلافت بود، همه عوامل را همان حکومت و دستگاه خلافت تشکیل مى داد، خلافت به معنى همه خلافت به معنى همه چیز بود و همه چیز به معنى خلافت ؛ یعنى آن جامعه بسیط اسلامى که به وجود آمده بود به همان حالت بساطت خودش باقى بود، بحث در این بود که آن کسى که زعیم امر است کى باشد؟ و به همین جهت دستگاه خلافت نیز بر جمیع شؤ ون حکومت نفوذ کامل داشت . معاویه یک بساط دیکتاتورى عجیب و فوق نفس کشیدن به کسى نمى داد. اگر مردم مى خواستند چیزى را براى یکدیگر نقل کنند، بر خلاف سیاست حکومت بود، امکان نداشت ، و نوشته اند که اگر کسى مى خواست حدیثى را براى دیگرى نقل کند که آن حدیث در فضیلت على علیه السلام بود، تا صد در صد مؤ من و مطمئن نمى شد که او موضوع را فاش نمى کند، نمى گفت ، مى رفتند در صندوقخانه ها و آن را بازگو مى کردند وضع عجیبى بود. در همه نماز جمعه ها امیرالمؤ منین را لعن مى کردند، در حضور امام حسن و امام حسین ، امیرالمؤ منین را بالاى منبر در مسجد پیغمبر لعن مى کردند، و لهذا ما مى بینیم که تاریخ امام حسین نمى دهد، هیچ کس یک خبرى ، یک حدیثى ، یک جمله اى ، یک مکالمه اى ، یک خطبه اى ، یک خطابه اى ، یک ملاقاتى را نقل نمى کند. اینها را در یک انزواى عجیبى قرار داده بودند که اصلا کسى تماس هم نمى توانست با آنها بگیرد. امام حسین با آن وضع اگر پنجاه سال دیگر هم عمر مى کرد باز همین طور بود یعنى سه جمله هم از او نقل نمى شد، زمینه هر گونه فعالیت گرفته شده بود. (325)
320- اگر امام صادق نبود... 


یعنى چه زمینه هایى براى امام صادق فراهم بود که براى سیدالشهداء فراهم نبود؟ سید الشهداء یا باید تا آخر عمر در خانه بنشیند، آب و نانى بخورد و براى خدا عبادت کند و در واقع زندانى باشد، و یا کشته شود، ولى براى امام صادق این جور نبود که یا باید کشته شود و یا در حال انزوا باشد، بلکه این طور بود که یا باید کشته شود و یا از شرایط مساعد محیط حداکثر بهره بردارى را بکند ما این مطلب را که ائمه بعد آمدند و ارزش قیام امام حسین را ثابت و روشن کردند درک نمى کنیم . اگر امام صادق نبود، امام حسین نبود، همچنان که اگر امام حسین نبود امام صادق نبود؛ یعنى اگر امام صادق نبود، ارزش نهضت امام حسین هه روشن و ثابت نمى شد در عین حال امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد، ولى همه مى دانند که امام صادق با خلفا کنار هم نیامد، مبارزه مخفى مى کرد، نوعى جنگ سرد در میان بود، معایب و مثالب و مظالم خلفا، همه به وسیله امام صادق در دنیا پخش شد، لهذا منصور تعبیر عجیبى درباره ایشان دارد. مى گوید: هذا الشجى معترض فى الحلق ...، جعفر بن محمد مثل یک استخوان است در گلوى من ، نه مى توانم بیرونش بیاورم و نه مى توانم تحملش کنم ، چون واقعه اطلاع دارم که این مکتب بى طرفى که او انتخاب کرده علیه ما است ؛ زیرا به دست نمى آورم . آرى این تعبیر از منصور است : استخوان گیر کرده در گلو، نه مى توانم بیرونش بیاورم و نه مى توانم فرویش ببرم . (326)
321- شدیدترین نوع امر به معروف  


قرآن مى فرماید: یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه . ایضا مى فرماید: لیقوم الناس بالقسط ایضا مى فرماید: انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الى الله باذنه . ائمه اطهار امر به معروف و نهى از منکر مى کردند شدیدترین آن قیام حسینى بود. ثانیا به نشر علم مى پرداختند. نمونه اش مکتب امام صادق بود. (327)
322- عصر امام حسین (ع )  


کسانى که روح و عقل و فکر مستقیمى داشته باشند، جبهه شناس باشند و بتوانند مقتضیات هر عصر و زمانى را درک کنند که چگونه مصالح اسلامى اقتضا مى کند که یک وقت مثل زمان سید الشهداء علیه السلام نهضت آنها شکل قیام بسیف به خود بگیرد و یک زمان مثل زمان امام صادق (ع ) شکل تعلیم و ارشاد و توسعه تعلیمات عمومى و تقویت مغزها و فکرها پیدا کند و یک وقت شکل دیگر. (328)
323- اهمیت زیارت حضرت سید الشهداء  


مى بینید که از امام سوال مى کنند که : زیارت امام حسین چطور است ؟ مى گوید مستحب است . از یک امام دیگر یا از همان امام در زمان دیگر همین سوال را کرده اند، یا گفته واجب است و یا به عبارتى گفته مفهوم وجوب داشته ، (مثلا گفته است ) حتما باید چنین کنید، مبادا ترک کنید. باز ممکن است یک وقت دیگرى سوال کرده باشد، اساسا بى تفاوت نشان داده باشد (و مثلا فرموده باشد) حالا ضرورتى ندارد مى خواهى برو، مى خواهى نرو.
یک آدم ساده مى گوید: جواب هاى متناقض داده این ! یک جا حتى گفته اند رفتنش شرایط عادى بود ؟ بدیهى است که خود زیارت قبر پیغمبر و امام و حتى همه اولیاء و انبیاء از باب این که خاطره آنها را تجدید مى کند، یک عامل تربیتى است و فى حدذاته یک مستحب است ، ولى همین مستحب یک وقت حرام مى شود یک وقت واجب ؛ مثلا در شرایط زمان متوکل قرار مى گیرند که سختگیرى ، بسیار شدیدى است ، توطئه است که رسم زیارت امام حسین باید ور بیفتد، اینجا ائمه تشخیص مى دهند که باید با این طرز کار مبارزه کرد، و یک مساءله جدید پیش مى آید: مبارزه با طرح خلیفه وقت . در اینجا دستور مى دهند: واجب است ، واقعا هم واجب بوده ...(329)
فصل دوازدهم : مقایسه نهضت امام حسین (ع ) با سایر نهضتها و قیامها 


324- تفاوت اصحاب معاویه و ابن زیاد  


(عقد در کتاب ابو الشهداء ص 12 مى گوید:) ان الذین انخذعوا او تخادعوا... و الاجام .

چند نکته در اینجا هست (فرق اصحاب معاویه و اصحاب ابن زیاد):
الف : بین اصحاب معاویه در صفین و اصحاب یزید در کربلا فوق بود؛ زیرا معاویه با یک نوع ظاهر سازى آنها را فریب داده بود و آنها را فریب داده بود و آنها خیال مى کردند فقط براى انتقام خلیفه مظلوم مى جنگند و هنوز پرده از روى مقاصد معاویه برداشته نشده بود بر خلاف عصر یزید و دوره یزید. و به همین دلیل در مبارزه على علیه السلام و امام حسین با معاویه نفاق طرف آنقدر آشکار نبود که در مبارزه امام حسین آشکار بود. ولى مردم در طول این بیست سال تا این قدر عقب رفته بودند و به نظر نمى رسد که در دوره معاویه مردم در حادثه اى مثل کربلا از بنى امیه دفاع مى کردند. پس ‍ بنى امیه مردم را به مقدار زیادى در این مدت عقب بردند.
ب - در قضیه معاویه و طلب ثار و انتقام که مردم به حرکت آمدند بى شک روح عصبیت و جاهلیت و میل و به خونخواهى و خونخوارى که در طبیعت عرب بود و در جاهلیت به صورت هاى دیگرى تظاهر مى کرد، در این حادثه موجود بود و تظاهرش رنگ اسلامى داشت .
ج - معاویه در زمان خلافت خود کار مهمى کرد که همان چیز موجب زوال حکومت از بنى امیه شد و آن ، موضوع ولى عهد قرار دادن یزید بود که اولا یزید ناصالح ترین افراد بود و ثانیا ولایت عهد درست درست بازى کردن و دست به دست کردن خلافت به صورت سلطنت بود و مخصوصا معاویه در زندگى خودش براى یزید بیعت گرفت . اساسا معاویه در سایر کارها نیز روش خلافت را تبدیل کرد به روش سلطنت ، هر چند از زمان عثمان ، بنى امیه خلافت را ملک خود مى نامیدند.
د- عمل اعوان بنى امیه در کربلا منتهاى قوس نزول اخلاق در امت اسلامیه بود و از حادثه کربلا انتباه و صعود به آزادى و زیر بار نرفتن شروع شد. قیام مدینه و قیامهاى کوفه و مخصوصا قیام عبدالله بن عنیف آزدى نمونه اى از آغاز تجلیات روحى اسلامى به شمار مى رود. اعوان بنى امیه بعد از کربلا هم خست و دنائت خود را به خرج دادند، ولى شروع بیدارى از حسین بن على علیه السلام شد.(330)
325- قیام صحنه عاشورا با سایر جنگ ها  


یک وقت قیاس کردم و ظاهرا در حدود بیست و یک نوع پستى و لئامت در این جنایت دیدم و خیال هم نمى کردم در دنیا چنین جنایتى پیدا بشود که تا این اندازه تنوع داشته باشد، البته در تاریخچه جنگ هاى صلیبى ، جنایتهاى اروپایى ها خیلى عجیب است و اینکه جراءت نمى کنم که بگویم حادثه کربلا از نظر زیادى جنایت نظیر ندارد، چون توجه من یکى به جنگ هاى صلیبى و جنایتهاى اروپایى ها در اندلس اسلامى مرتکب شدند که آن هم عجیب است . تاریخ اندلس مرحوم آیتى را که دانشگاه چاپ کرده است بخوانید، کتابى است بسیار تحقیقى و آموزنده .
در این کتاب نوشته است : اروپایى ها به صد هزار زن و مرد و بچه اجازه دادند که هر جا مى خواهند بروند، بعد که اینها راه افتادند، پشیمان شدند و شاید هم از اول حقه زدند که اجازه حرکت دادند، به هر حال تمام این صد هزار نفر را کشتند و سر بریدند شرقى هرگز از نظر جنایت به غربى نمى رسد. شما اگر در تمام تاریخ مشرق زمین بگردید، دو جنایت را حتى در دستگاه اموى پیدا نمى کنید؛ یک آنش زدن زنده زنده ، و دیگر قتل عام کردن زنان ، ولى در تاریخ مغرب زمین این دو نوع جنایت فراوان دیده مى شود. زن کشتن در تاریخ مغرب زمین یک امر شایعى است . هنوز هم باور نکنید که اینها روح انسانى داشته باشند. آنچه در ویتنام صورت مى گیرد ادامه روحیه جنگ هاى صلیبى و جنگ هاى اندلس آنهاست . این کار که چند صد هزار نفر را زنده زنده در کوره آنش بگذارند، و لو این افراد جانى هم باشند، کار مشرق زمینى نیست و از عهده مشرق زمینى چنین جنایتى بر نمى آید. این کار از عهده مغرب زمینى قرن بیست بر مى آید.
این جنایت که در صحراى سینا ده ها هزار سرباز را آب و نان ندهند تا از گرسنگى بمیرند، براى اینکه اگر اسیر بگیرند باید به آنها نان بدهند، فقط مال غربى است . شرقى این جور جنایت نمى کند. یهودى فلسطینى صد درجه شریف تر از یهودى غربى است . اگر مردم فلسطین یهودى هاى ملى اهل همان فلسطین بودن که این جنایت ها واقع نمى شد. این جنایت ها همه مال یهودى غربى است . به هر حال من جراءت نمى کنم بگویم جنایتى مثل جنایت کربلا در دنیا وجود نداشته باشد.ولى مى توانم بگویم در مشرق زمین وجود نداشته است .(331)
326- ارزش یاران حسین (ع )  


طارق بن زیاد، در جنگ اسپانیا وقتى که اسپانیا را فتح کرد و کشتى هاى خود را از آن دماغه عبور داد، همین قدر که عبور داد، دستور داد که آذوقه به اندازه بیست و چهار ساعت نگه دارند و زیادتر از آن را هر چه هست آتش ‍ بزنند و کشتى ها را هم آتش بزنند. بعد سربازان و افسران را جمع کرد، اشاره کرد، به دریاى عظیمى که در آنجا بود، گفت : ایها الناس ! دشمن رو به روى شما و دریا پشت سر شماست .اگر بخواهید فرار کنید جز غرق شدن در دریا راه دیگرى ندارید، کشتى اى دیگر وجود ندارد. غذا هم - اگر بخواهید تنبلى کنید - جز براى بیست و چهار ساعت ندارید، بعد از آن خواهید مرد، بنابراین نجات شما در زدن و از بین بردن دشمن است . غذاى شما در چنگ دشمن است . راهى جز این ندارید. یعنى برایشان اجبار به وجود آورد. این سرباز اگر تا آخرین قطره خونش نجنگد چه بکند؟
امام امام حسین با اصحاب خودش بر ضد طارق بن زیاد عمل کرد. نگفت : دشمن اینجاست ، از این طرف بروید شما را از بین مى برد، از آن طرف هم بروید شما را نابود مى کند. بنابر این راهى نیست

  • گروه فرهنگی صبح امید

کد ِکج شدَنِ تَصآویر